فهرست عشاق نامدار ایران و جهان

فهرست عشاق نامدار ایران و جهان

در این نوشته فهرست عشاق یا عاشقان نامدار ایران و جهان گردآوری شده است. کوشش شده است از اثری که نام هر یک از این عشاق در آن‌ها آمده، شرحی کوتاه آورده شود. همچنین عشاقی که به داستان آنان دست یافته‌ایم، دارای لینک داستان کوتاه هستند. چینش نام‌ها بر پایه‌ی الفبای فارسی و شمار آن‌ها ۱۸۰ تاست.

  • آبلار و هلوییز: آبلار و هلوییز داستانی عاشقانه و راستین است. سرگذشت عاشقانه‌ی آبلار و هلوییز، دستمایه‌ی آثار هنری و ادبی فراوانی در اروپا بوده است. این داستان بازگو کننده‌ی عشق «پیر آبلار» یا «پتروس آبلاردوس» به دختری به‌نام «هلوییز» یا «هلوییز د اژونتی» است. «پیر آبلار» روشنفکر و نویسنده‌ی فرانسوی در سال ۱۰۷۹ میلادی در شهر «نانت» چشم به جهان گشود و در سال ۱۱۴۲ و در ۶۳ سالگی درگذشت. «هلوییز» نیز در سال ۱۱۰۰ میلادی در شهر «پاریس» زاده شد و در سال ۱۱۶۳ و در ۶۳ سالگی درگذشت.
  • آذر و سمندر: آذر و سمندر منظومه‌ای عاشقانه و عارفانه سروده‌ی «محمدحسن زلالی خوانساری» از شاعران دوره‌ی «صفویان» و سده‌ی یازدهم هجری قمری است. این منظومه از مثنوی‌های کتاب «سبعه‌ی سیاره» یا «هفت‌گنج» است و به پیروی از «لیلی و مجنون» اثر «نظامی گنجوی» سروده شده است.
  • آرزی و قنبر: آرزی و قنبر داستانی عاشقانه و عامیانه در ادبیات گفتاری‌ست و از گذشته‌ی دور تاکنون میان مردم آذربایجان دست به‌دست شده است. داستان آرزی و قنبر در سال ۱۳۴۹ خورشیدی به‌دست «استاد حبیب ساهر» شاعر تبریزی به‌نظم درمی‌آید و سپس «دکتر صدیق» در سال ۱۳۵۳ آن را به فارسی برمی‌گرداند. این داستان روایت دلدادگی پسری به‌نام «قنبر» و دختری به‌نام «آرزی» است. (چکیده‌ی داستان: «قنبر» غلام خانه‌ی پدر «آرزی» است و این دو عاشق هم هستند، ولی در این وسط چندین عامل، از جمله نامادری آرزی مانع وصال این دو عاشق می‌شوند. نامادری آرزی قصد دارد تا آرزی را به عقد پسر خواهر خود دربیاورد. او از عشق بین آرزی و قنبر خبر دارد و می‌خواهد تا قنبر را از سر راه بردارد. روزی نامادری آرزی را مجبور می‌کند تا غذایی که به سم آغشته شده را در کاسه‌ای به قنبر بدهد تا قنبر مسموم شده و بمیرد. قنبر داننده‌ی اسم اعظم است و از علوم غریبه بهره‌مند است. او از ذات کارها خبردار می‌شود و توطئه‌های نامادری آرزی را خنثی می‌کند. نامادری آرزی قنبر را برای کاری یک ماهه به یکی از روستاها می‌فرستد تا در این مدت آرزی را به عقد پسر خواهر خود دربیاورد. قنبر که هم از ذات امور آگاه است به روستا نمی‌رود. او در هنگام عروسی با خواندن اسم اعظم به شکل یک آشیق (نوازنده‌ی آذربایجانی) درمی‌آید و در عروسی شروع به خواندن شعری می‌کند که نفرین بر علیه کسی است که کمر عروس را می‌بنند است. چون قنبر مستجاب الدعاست، داعایش برآورده می‌شود و آن شخص می‌میرد و عروسی به بعد موکول می‌شود. نامادری بالاخره آرزی را به عقد پسر خواهرش درمی‌آورد. حال وقتی که می‌خواهند عروس را سوار اسب کنند و به خانه‌اش ببرند، قنبر باز با استفاده از قدرت خود، خودش را به‌شکل اسبی درمی‌آورد. همه او را به‌شکل اسب می‌دیدند، ولی آرزی او را در شکل اصلی خود می‌دید. مردم فکر می‌کردند که آرزی سواره است، ولی در صورتی که آرزی پیاده به دنبال قنبر حرکت می‌کند. قنبر این بار داماد را نفرین می کند و داماد به نفرین قنبر می‌میرد و قنبر و آرزی به وصال هم می‌رسند.)
  • آزادبخت و هزارگیسو: -
  • اتلو و دزدمونا: اتلو و دزدمونا یا «اُتِلو» یا «عُطیل» یا «تراژدی اُتِلو، مغربی ونیز»، نمایش‌نامه‌ای نوشته‌ی «ویلیام شکسپیر» شاعر و نمایشنامه‌نویس انگلیسی سده‌های شانزدهم و هفدهم میلادی است. نمایش‌نامه‌ی اتلو و دزدمونا در سال ۱۶۰۳ میلادی نوشته شده و تاکنون اقتباس‌های فراوانی از آن برای ساخت فیلم و نمایش‌نامه انجام گرفته است. این نمایش‌نامه بازگو کننده‌ی عشق «اُتِلو» ژنرال مغربی ارتش ونیز و «دِزدِمُونا» دختر «برابانسیو» سناتور ونیزی است. (داستان کوتاه اتلو و دزدمونا)
  • ازهر و مزهر: ازهر و مزهر منظومه‌ای عاشقانه، غنایی و حماسی سروده‌ی «سعدالدین نزاری قهستانی» شناخته شده با نام «حکیم نزاری» از شاعران سده‌ی هفتم و هشتم هجری قمری است. این مثنوی بزرگ‌ترین اثر «حکیم نزاری» است که در سال ۷۰۰ هجری قمری سروده شده است. منظومه‌ی ازهر و مزهر داستان دو دلداده به یکدیگر و جنگ‌های «مزهر» از قبیله‌ی «بنی اوس» برای بازپس‌گیری دختر عموی خود «ازهر» است.
  • اصلی و کرم: اصلی و کرم داستانی عاشقانه و یکی از افسانه‌های کهن و پرآوازه‌ی مردمان ترک است. این داستان در سده‌ی دهم هجری قمری پدید آمده و در فرهنگ و ادبیات کشورهای ایران، جمهوری آذربایجان، روسیه، گرجستان، ترکیه و برخی کشورهای آسیای میانه رواج یافته است. داستان اصلی و کرم بازگو کننده‌ی دلدادگی پسری مسلمان به‌نام «کرم» (محمود) و دختری مسیحی به‌نام «اصلی» (مریم) است. (داستان کوتاه اصلی و کرم)
  • امیرارسلان و فرخ لقا: امیرارسلان نامدار، یکی از داستان‌های عامیانه‌ی زبان فارسی‌ست که در دوران «ناصرالدین‌شاه قاجار» ساخته و پرداخته شده است. ناصرالدین‌شاه عادت داشت که پیش از خواب داستان گوش کند. در کنار اتاق خواب شاه، اتاقی ویژه‌ی نوازندگان و نقالان جای داشته است. هنگامی که شاه به بستر می‌رفت، نخست نوازنده آهنگ‌هایی می‌نواخت. سپس «نقیب الممالک» نقال ویژه‌ی ناصرالدین‌شاه گفتن داستان را آغاز می‌کرد. ناصرالدین‌شاه دلبستگی بسیاری به داستان امیرارسلان نامدار داشت، چنان‌که سالی یک بار این داستان را برایش بازگو می‌کردند. یکی از دختران ناصرالدین‌شاه به‌نام «توران آغا» ملقب به «فخرالدوله» که از بیرون اتاق داستان را می‌شنید، به آن دلبستگی پیدا می‌کند. این دختر که از ذوق ادبی هم بی‌بهره نبوده، قلم و دفتری می‌آورد و روایت نقیب الممالک را به نگارش درمی‌آورد. هنگامی که ناصرالدین‌شاه از کار دخترش آگاه می‌شود، سرذوق می‌آید و از نقیب الممالک می‌خواهد این بار داستان را با آب و رنگ بیشتری بازگوید تا فخرالدوله آن را بنویسد. این داستان بازگو کننده‌ی دلدادگی «امیرارسلان نامدار» پسر «ملکشاه» پادشاه روم و «فرخ لقا» دختر «پطرس شاه» فرنگی است. (داستان کوتاه امیرارسلان و فرخ لقا)
  • امیر و گوهر: امیر و گوهر منظومه‌ای عاشقانه از کتاب «کنزالاسرار» یا «دیوان پازواری» است. «دیوان پازواری» دربرگیرنده‌ی مجموعه شعرهای مازندرانی و سروده‌ی «شیخ العجم امیر پازواری» شاعر و عارف مازندرانی دوره‌ی «صفویان» است. این منظومه روایت دلدادگی دهقانی به‌نام «امیر» به «گوهر» دختر اربابش «حاجی صالح بیگ» است.
  • امیراحمد و مهستی: -
  • امیرمنصورالدین و شیرین‌دخت: -
  • اورمزدیار و مهریار: -
  • اورنگ و گلچهر: -
  • ایرج و گیتی: -
  • ایرج و هوبره: ایرج و هوبره منظومه‌ای عاشقانه و حماسی سروده‌ی «قاسم رحیمیان مازندرانی» شناخته شده با نام «قاسم لاربُن» است. این منظومه در سال ۱۳۶۲ خورشیدی و به پیروی از منظومه‌ی «زهره و منوچهر» اثر شاعر نام‌دار ایرانی «ایرج میرزا» سروده شده است.
  • باقر و گل‌اندام: باقر و گل‌اندام منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «باقر فداغی لارستانی» شاعر دوره‌ی «صفویان» است. نام این شاعر «نظام»، نام پدرش «ولی» و تخلصش «باقر» و اهل «فداغ» از توابع «لارستان فارس» بود. این داستان بازگو کننده‌ی دلدادگی «باقر» به دختر عمویش «گل‌اندام» است. (داستان کوتاه باقر و گل‌اندام)
  • بثیه و جمیل: -
  • بخش‌علی و بی‌بی ‌راز: بخش‌علی و بی‌بی ‌راز منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «بخش‌علی» شاعر کم نام و نشان افغانستانی است. «بخش‌علی» در سال ۱۳۰۸ خورشیدی در ولسوالی یا شهرستان «قادس» در ولایت «بادغیس» چشم به جهان گشود. این منظومه روایت راستین دلدادگی «بخش‌علی» و دختری به‌نام «بی‌بی ‌راز» است.
  • بدر منیر و بی‌نظیر: -
  • بدیع‌الجمال و سیف‌الملوک: بدیع‌الجمال و سیف‌الملوک منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «میرصوبدارخان» از دودمان «تالپوران» سند است. این مثنوی در سده‌ی سیزدهم هجری قمری از روی نسخه‌ی منثور یکی از داستان‌های کتاب «هزار و یک شب» سروده شده است.
  • بدیع‌الزمان و قمرچهر: بدیع‌الزمان و قمرچهر یا «بدیع‌الزمان‌نامه» منظومه‌ای حماسی عاشقانه است که شاعری ناشناس آن را در سال ۱۰۰۷ هجری قمری و در ۷۰ سالگی به پایان رسانیده است. این مثنوی روایت دلدادگی «بدیع‌الزمان» پسر «مسعود» پادشاه ایران و «قمرچهر» دختر «فغفور» چین است.
  • بشر و هند: بشر و هند از داستان‌های واقعی و عاشقانه‌ی عرب است که در مدینه و در زمان «پیامبر اسلام» رخ داده است. داستان بشر و هند نخستین بار در کتاب «مصارع العشاق» به نظم و نثر بازگو شده است. کتاب «مصارع العشاق» اثر «جعفر بن احمد سراج» شناخته شده با نام «سَرّاج قاری» شاعر عراقی سده‌ی پنجم هجری قمری است. همچنین کتاب «مصارع العشاق» دربرگیرنده‌ی داستان‌های نثر و نظم عاشقانه، برگرفته از ادبیات کهن شرقی و اسلامی و ادبیات نوین روزگار خود است. داستان بشر و هند روایت دلدادگی زنی شوهردار به‌نام «هند» است بر عابد یا شاعری به‌نام «بشر» که همیشه به مسجد النبی رفت و آمد می‌کرد. سرانجام این دو عاشق به‌یکدیگر نرسیدند و هر دو جان باختند و در کنار یکدیگر به‌خاک سپرده شدند.
  • بکتاش و رابعه: بکتاش و رابعه، داستان بیست و یکم از کتاب «الهی‌نامه» سروده‌ی «عطار نیشابوری» شاعر و عارف ایرانی سده‌های ششم و هفتم هجری قمری است. همچنین این داستان با نام «منظومه‌ی گلستان ارم» یا «بکتاش‌نامه» بخشی از کتاب «سته ضروریه» اثر «رضاقلی‌خان هدایت طبرستانی» است. داستان بکتاش و رابعه، بازگو کننده‌ی دلدادگی «رابعه» دختر «کعب قزداری» و «بکتاش» غلامی از غلامان برادرش «حارث» است. «رابعه» یا «رابعه‌ی بلخی» نخستین بانوی شاعر پارسی‌گوست که در نیمه‌ی نخست سده‌ی چهارم هجری قمری می‌زیسته است. پدرش «کعب قُزداری» از عرب‌های کوچیده به خراسان و فرمانروای بلخ، سیستان، قندهار و لشکرگاه بود. (داستان کوتاه بکتاش و رابعه)
  • بهار و ناهید: -
  • بهرام و آزاده: -
  • بهرام و بهروز: بهرام و بهروز نام دو مثنوی از دو شاعر ایرانی‌ست. نخست منظومه‌ی «بهرام و بهروز» یا «باغ ارم» سروده‌ی «کمال‌الدین بنایی هروی» از شاعران سده‌های نهم و دهم هجری قمری و دوم منظومه‌ی «بهرام و بهروز» سروده‌ی «وقار شیرازی» فرزند «وصال شیرازی» از شاعران سده‌ی سیزدهم هجری قمری. مثنوی بهرام و بهروز اثر «بنایی هروی» بازگو کننده‌ی سرگذشت دو پهلوان به‌نام‌های «بهرام» و «بهروز» و عشق آنان به دختری به‌نام «گلچهره» است. در این مثنوی «بهروز» نماینده‌ی نیکی و «بهرام» نماینده‌ی بدی‌ست و داستان‌های اخلاقی و اجتماعی در آن فراوان است. همچنین مثنوی بهرام و بهروز اثر «وقار شیرازی» داستان عشق و زندگی دو برادر از بزرگ‌زادگان گیلان به‌نام‌های «بهرام» و «بهروز» را بازگو می‌کند.
  • بهرام و زهره: -
  • بهرام و گلندام: بهرام و گلندام منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «امین‌الدین محمد صافی سبزواری» از شاعران سده‌های نهم و دهم هجری قمری است. «امین‌الدین محمد» از مردم «سنجق سبزوار» بود که دور از وطن در فارس، مثنوی بهرام و گلندام را به‌نام «شمس الدین محمد» حاکم فارس سروده است. این مثنوی بازگو کننده‌ی دلدادگی «بهرام» پادشاه ایران به «گلندام» دختر «فغفور» چین است. (داستان کوتاه بهرام و گلندام)
  • بهرام و ناهید: -
  • بیژن و منیژه: بیژن و منیژه از داستان‌های «شاهنامه» کتاب حماسی ایرانیان است. «شاهنامه» پرآوازه‌ترین سروده‌ی «ابوالقاسم فردوسی توسی» از شاعران سده‌ی چهارم هجری قمری است. این منظومه روایت دلدادگی «بیژن» پسر «گیو» از دلاوران بارگاه «کیخسرو» پادشاه ایران و «منیژه» دختر «افراسیاب» پادشاه سرزمین توران است. (داستان کوتاه بیژن و منیژه)
  • بیمار و طبیب: بیمار و طبیب نام دو منظومه است. نخست منظومه‌ی بیمار و طبیب سروده‌ی «قاضی میر سید شریف تبریزی» و دوم منظومه‌ی بیمار و طبیب سروده‌ی «قاضی شریف اصفهانی».
  • پادشاه و کنیزک: پادشاه و کنیزک نخستین داستان کتاب «مثنوی معنوی» سروده‌ی «جلال‌الدین محمد بلخی» متخلص به «مولوی» یا «مولانا» شاعر پارسی‌گوی ایرانی سده‌ی هفتم هجری قمری است. این داستان بازگو کننده‌ی دلدادگی پادشاهی به یکی از کنیزانش است. (داستان کوتاه پادشاه و کنیزک)
  • پل و ویرژینی: پل و ویرژینی داستانی عاشقانه و کتابی ادبی، نوشته‌ی «برناردن دوسن پیر» نویسنده‌ی فرانسوی سده‌ی هجدهم میلادی است. این داستان در سال ۱۷۸۷ میلادی نوشته شده و بازگو کننده‌ی دلدادگی پسری به‌نام «پل» و دختری به‌نام «ویرژینی» است.
  • تاج‌الملوک و گل بکاولی: تاج‌الملوک و گل بکاولی یا «گل بکاولی» داستانی هندی است که نخستین بار به‌دست «شیخ عزت‌الله بنگالی» متخلص به «امامی» در سال ۱۱۳۴ هجری قمری به نظم فارسی درآمده است. این منظومه روایت دلدادگی «تاج‌الملوک» پسر «زین‌الملوک» شاه «شرقستان» و «گل بکاولی» دختر «فیروزشاه» شاه «پریان» است. (داستان کوتاه تاج‌الملوک و گل بکاولی)
  • تریستان و ایزولت: تریستان و ایزولت یا «تریستان و ایزولد» یا «تریسترام و یزولت» یا «تریستام و ایزوت»، داستانی عاشقانه است که روایت‌های گوناگونی از آن نوشته یا سروده شده است. کهن‌ترین نسخه‌ی در دسترس این داستان، منظومه‌ی شاعری فرانسوی به‌نام «برول» است که آن را در سده‌ی دوازدهم میلادی سروده است. بسیاری بر این باورند که داستان تریستان و ایزولت با تاثیر از منظومه‌ی «ویس و رامین» سروده‌ی «فخرالدین اسعد گرگانی» شاعر ایرانی سده‌ی پنجم هجری قمری نوشته شده است. «فخرالدین اسعد گرگانی» منظومه‌ی «ویس و رامین» را در سال ۴۴۶ هجری قمری و سده‌ی یازدهم میلادی و یک سده زودتر از «برول» فرانسوی به نظم درآورده است. این داستان بازگو کننده‌ی دلدادگی «تریستان» شوالیه‌ی اهل «کورن‌وال» در جنوب غربی انگلستان و «ایزولت» شهبانوی ایرلندی است.
  • توبه و لیلی: -
  • ثمره الفواد و نتیجه الوداد: ثمره الفواد و نتیجه الوداد منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «محمد قاسم ظرافت لاهوری» است. این منظومه در دو دفتر و همانند «خسرو و شیرین» اثر «نظامی گنجوی» در سال‌های ۱۱۴۶ و ۱۱۴۹ هجری قمری سروده شده است.
  • جم و گل: جم و گل منظومه‌ای عاشقانه از مثنوی «سِحر حلال» سروده‌ی «اهلی شیرازی» شاعر سده‌های نهم و دهم هجری قمری است. این منظومه روایت دلدادگی «جم» پسرعموی پادشاهی به‌نام «کی» و «گل» دختر «کی» است. (داستان کوتاه جم و گل)
  • جمال و جلال: جمال و جلال منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «محمد نزل‌آباد» از شاعران سده‌ی نهم هجری قمری است. «محمد نزل‌آباد» شاعری اهل «بیهق سبزوار» بوده و مثنوی جمال و جلال را در سال ۸۰۸ هجری قمری به پایان رسانده است. این مثنوی بازگو کننده‌ی عشق شاهزاده‌ای به‌نام «جلال» به «جمال» دختر شاه پریان است. (چکیده‌ی داستان: «لهراس‌شاه» فرزندی ندارد. شبی در رویا می‌بیند که غنچه‌ای در دست دارد و پنج وزیرش آن را به فرزند‌دار ‌شدن وی تعبیر می‌کنند. پس از چندی، فرزند وی متولد می‌شود و نامش را «جلال» می‌گذارد. جلال در انواع علوم و فنون سرآمد می‌شود. وی روزی وصف «جمال» دختر شاه پریان را که در قله‌ی قاف حکومت دارد، می‌شنود و ندیده عاشق او می‌شود. بدین‌ترتیب، به همراه فرزند یکی از وزیران پدرش به شهر پریان سفر می‌کند. در این سفر، مشکلات فراوانی برایش پیش می‌آید و او با انواع دیو، پری، اژدها و موجوداتی از این دست مبارزه می‌کند و سرانجام، به جمال دست می‌یابد و به سرزمین پدری برمی‌گردد. در این مبارزه‌ها، جمال با توانایی سحرآمیز خود در هیئتهای متفاوتی مانند طوطی، گوزن، قمری، طاووس و هما ظاهر می‌شود و به جلال یاری می‌رساند.)
  • جمشید و خورشید: جمشید و خورشید منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «سلمان ساوجی» از شاعران سده‌ی هشتم هجری قمری است. مثنوی جمشید و خورشید بر وزن «خسرو و شیرین» اثر «نظامی گنجوی» در سال ۷۶۳ هجری قمری به پایان رسیده و به «سلطان اویس جلایر» پادشاه دودمان «جلایریان» پیشکش شده است. این مثنوی بازگو کننده‌ی دلدادگی «جمشید» پسر خاقان چین و «خورشید» دختر قیصر روم است. (داستان کوتاه جمشید و خورشید)
  • جمشید و دختر کورنگ شاه: جمشید و دختر کورنگ شاه از داستان‌های «شاهنامه» کتاب حماسی ایرانیان است. «شاهنامه» پرآوازه‌ترین سروده‌ی «ابوالقاسم فردوسی توسی» از شاعران سده‌ی چهارم هجری قمری است. این منظومه روایت دلدادگی «جمشید» فرزند «تهمورث» پادشاه ایران و «سمن‌ناز» دختر «کورنگ» پادشاه زابلستان است. (داستان کوتاه جمشید و دختر کورنگ شاه)
  • جمیل و بثینه: جمیل و بثینه منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «ابوعمرو جمیل بن عبدالله بن معمر عُذری قضاعی» شناخته شده با نام «جمیل بثینه» از شاعران عرب دوره‌ی «امویان» و سده‌ی نخست هجری قمری است. جمیل در جوانی دلباخته‌ی دختری به‌نام «بُثَینَه» می‌شود و از آن پس به‌نام «جمیل بثینه» شناخته می‌شود. (داستان کوتاه جمیل و بثینه)
  • جهانگیر و انارکالی: جهانگیر و انارکالی از داستان‌های عاشقانه و پرآوازه‌ی هندی‌ست. این داستان بازگو کننده‌ی دلدادگی «شاهزاده سلیم» پسر «اکبرشاه» و رقاصه‌ای به‌نام «انارکالی» یا «انارکلی» است. «شاهزاده سلیم» کسی‌ست که بعدها با نام «جهانگیر» چهارمین پادشاه خاندان «گورکانیان هند» یا «امپراتوری مغولی هند» شد. «انارکالی» یا «انارکلی» به‌معنای «شکوفه‌ی انار»، نیز کسی‌ست که با عنوان‌های «شریف النسا» و «نادره بیگم» شناخته می‌شد و رقاصه‌ای درباری و اهل «لاهور» بود. (داستان کوتاه جهانگیر و انارکالی)
  • جهانگیر و نورجهان: -
  • چنیسر و لیلا: چنیسر و لیلا یا «چنیسرنامه» منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «ادراکی بیگلاری» شاعر و مورخ پارس‌گوی هندی سده‌ی یازدهم هجری قمری است. «ادراکی بیگلاری» مثنوی «چنیسرنامه» را به سفارش «ابوالقاسم سلطان» و در سال ۱۰۱۰ هجری قمری سروده است. این مثنوی به پیروی و بر وزن «خسرو و شیرین» اثر «نظامی گنجوی» سروده شده و بازگو کننده‌ی عشق «چنیسر» پادشاه سند از خاندان «سومره» و همسرش «لیلا» و دختری به‌نام «کونرو» که رقیب «لیلا» بود است.
  • حبیب و رباب: -
  • حسن و دل: حسن و دل یا «دستور عشاق» منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «محمد بن یحیی سیبک نیشابوری» از شاعران سده‌ی نهم هجری قمری است. این شاعر که تخلص‌هایی همچون «تُفّاحی» و «فتاحی» دارد، منظومه‌ی حُسن و دل را در سال ۸۴۰ هجری قمری به پایان رسانده است. این مثنوی داستانی رمزی و بازگو کننده‌ی دلدادگی شاهزاده «دل» فرزند «عقل» و شاهزاده «حُسن» فرزند «عشق» است. (داستان کوتاه حسن و دل)
  • حسینا و دلارام: حسینا و دلارام داستانی عاشقانه در ادبیات گفتاری‌ست و از گذشته‌ی دور تاکنون میان مردم دست به‌دست شده است. این داستان را «حسینا» شاعر و دو بیتی‌سرای ایرانی سروده و از زندگی وی آگاهی چندانی در دست نیست؛ اگرچه بسیاری او را از مردم «سیستان» می‌دانند. داستان حسینا و دلارام به‌گونه‌ی نثر آمیخته با شعر روایت شده و «حسینا» شعرهای خود را در ستایش معشوقه‌ای به‌نام «دلارام» سروده است. (داستان کوتاه حسینا و دلارام)
  • حورلقا و همراه: -
  • حیدربیگ و سمنبر: حیدربیگ و سمنبر منظومه‌ای عاشقانه و پهلوانی در ادبیات گفتاری‌ست و از گذشته‌ی دور تاکنون میان مردم دست به‌دست شده است. در هیچ‌یک از نسخه‌های خطی و نمونه‌های چاپی این منظومه، نامی از سراینده‌ی آن دیده‌ نمی‌شود. تنها در نسخه‌ی تاجیکی که در «آکادمی علوم تاجیکستان» نگهداری می‌شود، از کسی به‌نام «ابن صفایی» به‌عنوان سراینده‌ی آن یاد شده است. همچنین روایتی منظوم از این داستان به زبان «کردی» با نام «حیدر بیگ و صنوبر» به‌دست «میرزا کوکب گورانی» سروده شده است. نام شخصیت‌های اصلی این داستان به‌گونه‌های متفاوتی در روایت‌ها ثبت شده است. به‌گونه‌ای که نام پسر: «حیدربیک»، «حیدربیگ»، «حیدربک» و «حیدربگ» و نام دختر: «سمنبر»، «سنمبر»، «صمنبر»، «صنمبر» و «صنوبر» است. (داستان کوتاه حیدربیگ و سمنبر)
  • خج و سیامند: خج و سیامند داستانی عاشقانه و کردی‌ست که به نثر و نیز شعر هجایی، با گویش‌های «کرمانجی» و «سورانی» در منطقه‌های گوناگون کردنشین بازگو می‌شود. این داستان روایت دلدادگی پسری به‌نام «سیامند» و دختری به‌نام «خج» است.
  • خرم و زیبا: خرم و زیبا منظومه‌ای عاشقانه بر وزن «خسرو و شیرین» اثر «نظامی گنجوی» است و در دوره‌ی پادشاهی «شاه اسماعیل اول صفوی» سروده شده است. سراینده‌ی این مثنوی ناشناخته است، اگرچه در نسخه‌ای از کتاب در «کتابخانه‌ی مرکزی دانشگاه اصفهان»، نام شاعر «ملا‌محمد فدایی» یا «محمد مومن فدایی» ثبت شده است. مثنوی خرم و زیبا که در میان مردم به «کلیات خرم و زیبا» و «شاهنامه‌ی خرم و زیبا» نیز شناخته می‌شود، بازگو کننده‌ی دلدادگی «خرم» بازرگان‌زاده‌ی ایرانی ساکن «روم» و «زیبا» دختر پادشاه «سراندیب» یا «سیلان کنونی» است. (داستان کوتاه خرم و زیبا)
  • خرم و صنوبر: -
  • خسرو و شیرین: خسرو و شیرین منظومه‌ی دوم از کتاب «پنج گنج» اثر «نظامی گنجوی» شاعر و داستان‌سرای ایرانی سده‌ی ششم هجری قمری است. این منظومه، داستان عشق «خسرو پرویز» پادشاه ساسانی و «شیرین» شاهزاده‌ی ارمنی که بعدها ملکه‌ی ارمنستان می‌شود را روایت می‌کند. در این منظومه‌ داستان کوچک‌تری هم جای گرفته است؛ درباره‌ی عشق جوانی کوهکن به‌نام «فرهاد» که دلباخته‌ی «شیرین» است و در واقع او عاشق واقعی «شیرین» است که عاقبت به‌نیرنگ «خسرو» کشته می‌شود. داستان عاشقانه‌ی خسرو و شیرین را به‌جز نظامی، فردوسی در شاهنامه و شاعران دیگر هم آورده‌اند و نسخه‌های گوناگونی از آن با نام‌های «شیرین و فرهاد» هم سروده شده است. (داستان کوتاه خسرو و شیرین)
  • خسرو و گل: خسرو و گل یا «گل و هرمز» یا «خسرونامه» منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «عطار نیشابوری» شاعر و عارف ایرانی سده‌های ششم و هفتم هجری قمری است. این مثنوی تنها منظومه‌ی «عطار» است که از روایت عشق دو شاهزاده سخن می‌گوید. «عطار» این منظومه را به درخواست دوستش از روی داستانی باستانی نوشته‌ی «بدر اهوازی» سرود و درون‌مایه‌های عرفانی خود را در آن گنجاند. برخی همچون «استاد سعید نفیسى»، «دکتر محمدرضا شفیعى کدکنى» و «استاد عبدالحسین زرین‌کوب»، مثنوی «خسرونامه» را از «عطار نیشابوری» نمى‌دانند. «استاد سعید نفیسى»، «خسرونامه» را سروده‌ی «عطار تونى» شاعر سده‌ی نهم هجری قمری می‌داند. این مثنوی روایت دلدادگی «خسرو» پسر «قیصر روم» و «گلرخ» دختر «شاه خوزستان» است. (داستان کوتاه خسرو و گل)
  • خضرخان و دولرانی: خضرخان و دولرانی منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «امیرخسرو دهلوی» شاعر پارسی‌گوی هندی سده‌های هفتم و هشتم هجری قمری است. «امیرخسرو دهلوی» نخست داستان خضرخان و دولرانی را به نثر نوشت و سپس به سفارش شاهزاده‌ی خلجی آن را در سال ۷۱۵ هجری قمری به نظم درآورد. این مثنوی روایت راستین دلدادگی «شاهزاده خضرخان» پسر «سلطان علاءالدین محمد خلجی» و «دیول‌دی» یا «دول‌رانی» دختر «راجه‌ی گجرات» است. (داستان کوتاه خضرخان و دولرانی)
  • خمش خاتون و شاهزاده‌ی هوسران: -
  • خورشید و مهپاره: خورشید و مهپاره یا «گل رعنا»، منظومه‌ای عاشقانه، عارفانه و بزمی سروده‌ی «میرزا محمدسعید طبیب قمی» شاعر و پزشک ویژه‌ی «شاه عباس دوم صفوی» است. این مثنوی بازگو کننده‌ی دلدادگی «خورشید» پسر پادشاه ری و «مهپاره» دختر پادشاه عمان است.
  • خورشیدشاه و چندا: -
  • خورشیدشاه و مه‌پری: خورشیدشاه و مه‌پری داستانی از کتاب داستانی «سَمَک عَیّار» است. کتاب «سمک عیار» به زبان فارسی و در سده‌ی ششم هجری قمری به‌دست «فرامرز پسر خداداد پسر عبدالله» نویسنده‌ی ارجانی (ارگان یا بهبهان کنونی در استان خوزستان) گردآوری شده است. وی داستان‌ها را از زبان یک راوی شیرازی به‌نام «صدقه ابوالقاسم» شنیده و فراهم آورده است. این داستان بازگو کننده‌ی عشق «خورشیدشاه» پسر پادشاه حلب به «مه‌پری» دختر «فغفور» چین است. (داستان کوتاه خورشیدشاه و مه‌پری)
  • دادمه و گرامی‌دخت: -
  • داوود و بتسامه (بث‌شبع): -
  • دل و جان: دل و جان یا «مهتاب و کتان»، منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «آفرین لاهوری» از شاعران پاکستانی سده‌ی دوازدهم هجری قمری است. این مثنوی روایت دلدادگی شاهزاده‌ای به‌نام «دل» و دختری به‌نام «جان» است.
  • دلکش و پریوش: دلکش و پریوش منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «میرزا عبدالوهاب ایرانپور» متخلص به «گلشن» است. «گلشن» در سال ۱۲۵۸ خورشیدی در شهر اردکان یزد زاده شد و در سال ۱۳۱۶ خورشیدی در شهر اصفهان درگذشت. این منظومه روایت دلدادگی «دلکش» شاهزاده‌ی کابلستان و «پریوش» شاهزاده‌ی چین است.
  • دختر پادشاه و شاهزاده خداداد: -
  • دختر خورشید و پسر ماه: دختر خورشید و پسر ماه منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «محمدرضا تقوی فرد» است.
  • دعد و رباب: دعد و رباب از عشاق شناخته شده‌ی عرب هستند که روایت دلدادگی آنان در شعر برخی شاعران سده‌ی ششم هجری قمری دیده می‌شود. برخی بر این باورند دعد و رباب هر دو زن و از عشاق هم‌جنس هستند.
  • دو دلداده‌ی بنارسی: دو دلداده‌ی بنارسی یا «شور خیال» منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «میرجعفربیک کشمیری» متخلص به «بینش» از شاعران‌ پارسی‌گوی‌ هندی سده‌ی یازدهم هجری قمری است. مثنوی «شور خیال» با پیروی از «خسرو و شیرین» اثر «نظامی گنجوی» سروده شده و روایت دلدادگی دو دلداده‌ی بنارسی است. «بنارس» شهری در جنوب شرقی ایالت «اوتار پرادش» هند است.
  • دولت‌خان و دختر راجه: -
  • ذره و خورشید: -
  • راغب و مرغوب: راغب و مرغوب منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «میر محمد اسماعیل ابجدی» شاعر پارسی‌گو و اردوسرای هندی سده‌ی ۱۲ هجری قمری است. «ابجدی» این منظومه را در سال‌های ۱۱۸۵ و ۱۱۸۶ هجری قمری و در ۷۰ سالگی سروده است. این مثنوی روایت دلدادگی «راغب» شاهزاده‌ی یمن و «مرغوب» شاهدخت چین است. (داستان کوتاه راغب و مرغوب)
  • رام و سیتا: رام و سیتا یا «رامایانا» منظومه‌ای حماسی و عاشقانه سروده‌ی «شیخ سعدالله مسیح پانی‌پتی» یا «خیرانوی» شناخته شده با نام «ملا مسیح پانی‌پتی» شاعر پارسی‌گوی هندی سده‌ی یازدهم هجری قمری است. «رامایانا» کتاب حماسی و باستانی هندی‌هاست که میان ۴۰۰ پ.م تا ۲۰۰ میلادی نوشته شده است. این کتاب به همراه کتاب «مهاباراتا» یا «مهابهاراتا»، دو منظومه‌ی بزرگ حماسی هند است. منظومه‌ی «رامایانا» به‌دست «والمیکی» شاعر هندی و به زبان سانسکریت سروده شده است. این منظومه از زمان «اکبر کبیر» پادشاه دودمان «گورکانیان هند» بارها از زبان سانسکریت به نظم و نثر فارسی برگردانده شده که یکی از آن‌ها منظومه‌ی «رام و سیتا» سروده‌ی «ملا مسیح پانی‌پتی» است. از دیگر شاعران برجسته‌ای که «رامایانا» را به منظومه‌ی فارسی برگردانده‌اند می‌توان «گرد هرداس کالیسته دهلوی» شاعر پارسی‌گوی هندی و «ملا عبدالقادر بدایونی» شاعر پارسی‌گوی هندی سده‌ی دهم و یازدهم هجری قمری را نام برد. منظومه‌ی رام و سیتا بازگویی دلدادگی «رام» پسر «دشرتهه» پادشاه «هند» و «سیتا» دختر «جنَک» پادشاه «ودیهه» است. (داستان کوتاه رام و سیتا)
  • رانی کیتکی و سندر: رانی کیتکی و سندر منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «انشاء الله خان» متخلص به «انشا» شاعر پارسی‌گو و اردوسرای هندی سده‌های دوازدهم و سیزدهم هجری قمری است.
  • رتن و پدماوت: رتن و پدماوت یا «رتن و پدم» یا «پدماوت» منظومه‌ای عاشقانه به زبان فارسی، سروده‌ی «عبدالشکور بزمی دهلوی» شاعر پارسی‌گوی هندی سده‌های دهم و یازدهم هجری قمری است. داستان پدماوت از افسانه‌های پرآوازه‌ی هندی است که به‌جز بزمی دهلوی، شاعران دیگری نیز آن را به نظم درآورده‌اند. مثنوی «پدماوت» در سال ۱۰۰۱ هجری قمری سروده شده و روایت دلدادگی «رتن‌سین» شاهزاده‌ی چیتور هند و «پدماوت» دختر پادشاه سیلان است. (داستان کوتاه رتن و پدماوت)
  • رستم و تهمینه: رستم و تهمینه از داستان‌های «شاهنامه» کتاب حماسی ایرانیان است. «شاهنامه» پرآوازه‌ترین سروده‌ی «ابوالقاسم فردوسی توسی» از شاعران سده‌ی چهارم هجری قمری است. این منظومه روایت دلدادگی «رستم» فرزند «زال» و «تهمینه» دختر پادشاه سمنگان است. (داستان کوتاه رستم و تهمینه)
  • رعنا و زیبا: رعنا و زیبا منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «ملا مهدی گلپایگانی» متخلص به «شعله» از شاعران سده‌ی دوازدهم هجری قمری است. افزون بر «شعله»، نویسندگان و شاعران بسیاری داستان رعنا و زیبا را به نثر یا نظم درآورده‌اند. یکی از کهن‌‌ترین روایت‌ها با نام «حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود» در «الهی‌نامه» از سروده‌های «عطار نیشابوری» آمده است. برخی دیگر از نوشته‌ها و منظومه‌هایی که این داستان در آن‌ها آمده بر این پایه‌اند: «طوطی‌نامه»، «هزارویک‌شب»، «موش و گربه» اثر «شیخ بهایی»، «جامع الحکایات» و «محبوب القلوب» اثر «برخوردار فراهی». این منظومه بازگو کننده‌ی دلدادگی «رعنا» به دختر عمویش «زیبا» است. در این منظومه «زیبا» از نامزد خود جدا می‌افتد و با همه‌ی گرفتاری‌ها و اسیر شدن‌ها به‌دست افراد ناباب، پاک‌دامنی خود را حفظ می‌کند. (داستان کوتاه رعنا و زیبا)
  • رومئو و ژولیت: رومئو و ژولیت نمایش‌نامه‌ای نوشته‌ی «ویلیام شکسپیر» شاعر و نمایشنامه‌نویس انگلیسی سده‌های شانزدهم و هفدهم میلادی است. نمایش‌نامه‌ی رومئو و ژولیت در سال ۱۵۰۷ میلادی نوشته شده و تاکنون اقتباس‌های فراوانی از آن برای ساخت فیلم و نمایش‌نامه، اپرا و موسیقی انجام گرفته است. درون‌مایه‌ی این نمایش‌نامه بر پایه‌ی داستانی ایتالیایی است و پیش از «ویلیام شکسپیر»، به‌دست «آرتور بروک» شاعر انگلیسی در سال ۱۵۶۲ به شعر و «ویلیام پینتر» نویسنده‌ی انگلیسی در سال ۱۵۹۱ به نثر نوشته شده است. این نمایش‌نامه بازگو کننده‌ی دلدادگی «رومئو» پسر «مونتیگو» و «ژولیت» دختر «کپیولت» است. (داستان کوتاه رومئو و ژولیت)
  • زال و رودابه: زال و رودابه از داستان‌های «شاهنامه» کتاب حماسی ایرانیان است. «شاهنامه» پرآوازه‌ترین سروده‌ی «ابوالقاسم فردوسی توسی» از شاعران سده‌ی چهارم هجری قمری است. این منظومه روایت دلدادگی «زال» پسر سپیدموی «سام» و «رودابه» دختر «مهراب کابلی» است. «زال» و «رودابه» پدر و مادر «رستم» نام‌آورترین چهره‌ی اسطوره‌ای ادبیات فارسی هستند. (داستان کوتاه زال و رودابه)
  • زهره و منوچهر: زهره و منوچهر شعر بلندی سروده‌ی «ایرج میرزا» شاعر نام‌دار ایرانی دوره‌ی «مشروطیت» است. داستان زهره و منوچهر از داستان عشق «ونوس و آدونیس» از استوره‌های رومی گرفته شده است. از گذشته‌ی دور تاکنون درباره‌ی عشق «ونوس و آدونیس»، آثار بسیاری به‌دست شاعران و نویسندگان بزرگ جهان آفریده شده‌اند. یکی از این آثار، مثنوی زهره و منوچهر است که برداشت و ترجمه‌ای آزاد از منظومه‌ی «ونوس و آدونیس» اثر شاعر نام‌دار انگلیسی «ویلیام شکسپیر» است. اگرچه «ایرج میرزا» دگرگونی‌های فراوانی در داستان داده و آن را با فضای ایرانی درآمیخته است. به‌گونه‌ای که خواننده احساس نمی‌کند که داستان از اثری خارجی برگرفته شده باشد. پس از مرگ «ایرج میرزا» در اسفند ماه سال ۱۳۰۴، داستان زهره و منوچهر نیز بی‌پایان می‌ماند و نمی‌توان دریافت که شاعر چگونه می‌خواسته داستان را به پایان برساند. اگرچه گمان می‌رود این شعر در دیوان «ایرج میرزا»، به‌دست «سید عبدالحسین حسابی» کامل شده باشد. (داستان کوتاه زهره و منوچهر)
  • زیبا و نگار: زیبا و نگار منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «رضایی تتوی» است.
  • سام و بهرام: سام و بهرام منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «ملاعبدالرزاق لاهیجی» متخلص به «فیاض» از شاعران سده‌ی یازدهم هجری قمری است. این مثنوی روایت دلدادگی «سام» جوانی از خانواده‌ای تهیدست و «بهرام» دختر پادشاه اصفهان و تنها وارث و ولیعهد پدرش است.
  • سام و پری‌دخت: سام و پری‌دخت یا «سام‌نامه» منظومه‌ای عاشقانه و حماسی از نویسنده‌ای ناشناس است که میان سده‌های هشتم تا یازدهم هجری قمری سروده شده است. این منظومه روایت عشق «سام» جهان‌پهلوان ایرانی، پسر «نریمان»، پدر «زال» و پدربزرگ «رستم» به «پری‌دخت» دختر «فغفور» چین است.
  • سامسون و دلیله: سامسون و دلیله داستانی عاشقانه از «کتاب داوران» یا «کتاب قضات» است. «کتاب داوران» یکی از پنج کتاب «تورات» است و بر پایه‌ی دیدگاه یهودیان، نویسنده‌ی آن «سَموئیل» یا «اُشموئیل» است. داستان سامسون و دلیله روایت دلدادگی «سامسون» یا «شمشون» پسر «مانوح» از قبیله‌ی «دان» و دختری به‌نام «دلیله» است. (داستان کوتاه سامسون و دلیله)
  • سرخ‌بت و خنگ‌بت: سرخ‌بت و خنگ‌بت منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «عنصری بلخی» شاعر سده‌های چهارم و پنجم هجری قمری است. از منظومه‌ی سُرخ‌بُت و خِنگ‌بُت تنها چند بیت پراکنده به‌جا مانده است. این مثنوی روایت دلدادگی پسر شاه مصر و دختر شاه چین است.
  • سرو و تذرو: سرو و تذرو منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «نثاری تونی» از شاعران سده‌ی دهم هجری قمری است. منظومه‌ی سَرو و تَذَرو در سال ۹۳۶ هجری قمری و در دوره‌ی «شاه تهماسب اول صفوی» سروده شده است. این مثنوی روایت دلدادگی پسری به‌نام «تذرو» و دختری به‌نام «سرو» است.
  • سسی و پنون: سسی و پنون منظومه‌ای عاشقانه به زبان فارسی، سروده‌ی «میرمحمد معصوم بکھری» متخلص به «نامی» شاعر پارسی‌گوی پاکستانی سده‌های دهم و یازدهم هجری قمری است. داستان سسی و پنون از داستان‌های پرآوازه‌ی شبه‌قاره‌ی هند است و در میان مردمان ایالت‌های پنجاب هند و پنجاب پاکستان، ایالت سند پاکستان، ایالت بلوچستان پاکستان و استان سیستان و بلوچستان ایران جایگاه ویژه‌ای دارد. به‌جز «نامی» بسیاری از شاعران شبه‌قاره، داستان سسی و پنون را به‌نظم و گاه به نثر درآورده‌اند. شمار شاعران پارسی‌گویی که به این داستان پرداخته‌اند به بیست تن می‌رسد. برخی از آنان نام دیگری را برای منظومه‌های‌شان برگزیده‌اند که برخی از این نام‌ها بر این پایه‌اند: حُسن و ناز، زیبا و نگار، مهر و ماه، شهید ناز، دستور عشق، نامه‌ی عشق، طور عشق، تازه‌ی گلشن، وقایع پنون و تحفه‌الاکرام. این مثنوی بازگو کننده‌ی دلدادگی «پنون» پسر «میر آلی» سردار قبیله‌ی «کیچ بلوچستان» و دختری به‌نام «سسی» از شهر «بمبور» در «منطقه‌ی سند» است. (داستان کوتاه سسی و پنون)
  • سعد و اسماء: -
  • سعد و سعید: سعد و سعید منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «صادقی بیگ افشار» یا «صادقی کتابدار» شاعر و نگارگر ایرانی دوره‌ی «شاه عباس صفوی» و سده‌ی دهم هجری قمری است. این مثنوی بر وزن «خسرو و شیرین» اثر «نظامی گنجوی» سروده شده و روایت دلدادگی «سعد» و «سعید» است.
  • سعد و همایون: سعد و همایون منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «عبدالرحیم اصفهانی شیرازی» از شاعران سده‌ی هشتم هجری قمری است.
  • سلامان و ابسال: سلامان و ابسال، داستانی‌ست عاشقانه که دو روایت ناهمسان دارد. هر دو بازگویی عشقند، یکی بازگویی به‌هم رسیدن و دیگری بازگویی دوری و جدایی. یکی انسانی و از سر نیاز طبیعی و دیگری بدخواهانه و از سر دشمنی. شاید داستان سلامان و ابسال، از انگشت‌شمار داستان‌های کهن جهان باشد که دو روایت کاملا ناهمسان از آن بازگو شده باشد. این داستان ریشه‌ای یونانی دارد و نسخه‌ای خطی از آن، در «کتابخانه‌ی موزه‌ی بریتانیا» نگهداری می‌شود. داستان سلامان و ابسال نخستین بار به‌دست «حنین بن اسحق» مترجم و پزشک مسیحی نسطوری سده‌ی نهم میلادی، از یونانی به عربی ترجمه شد. از آن‌جا که داستان سلامان و ابسال زمینه‌های توامان عاشقانه، عارفانه، رمزی، تمثیلی و فلسفی دارد، بسیاری از فرزانگان و بزرگان اندیشه و ادب، آن را به شکل‌های گوناگون بازگو کرده‌اند. برخی از آنان بر این پایه‌اند: «ابوعلی سینا»، «ابن طفیل»، «فخر رازی»، «خواجه نصیرالدین طوسی»، «ابوعبید جوزجانی»، «جمال الدین علی بن سلیمان بحرانی»، «شرف الدین عبدالله شیرازی» و «محمود بن میرزاعلی». همچنین «عبدالرحمن جامی» برای نخستین بار این داستان را در سده‌ی نهم به نظم درآورد و مثنوی سلامان و ابسال را بر پایه‌ی داستان «حنین بن اسحق» سرود. (داستان کوتاه سلامان و ابسال)
  • سلیم و سلمی: سلیم و سلمی منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «عبدالرزاق بیگ دُنبُلی» متخلص به «مَفتون» از شاعران و نویسندگان سده‌ی سیزدهم هجری قمری است. این منظومه با اقتباس از منظومه‌ی «لیلی و مجنون» اثر «نظامی گنجوی» سروده شده و روایت دلدادگی «سلیم» و «سلمی» است.
  • سلیم و میترا: -
  • سلیمان و بلقیس: سلیمان و بلقیس یا «سلیمان و ملکه‌ی سبا» منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «ابوالفضل کمال‌الدین حیاتی گیلانی» از شاعران سده‌های دهم و یازدهم هجری قمری است. داستان سلیمان و بلقیس از داستان‌های «قرآن کریم» است و به‌جز «حیاتی گیلانی»، شاعران دیگری نیز آن را به نظم درآورده‌اند. برخی از برجسته‌ترینِ آنان بر این پایه‌اند: «زلالی خوانساری» شاعر سده‌ی یازدهم هجری قمری، «فیضی دکنی» شاعر پارسی‌گوی هندی سده‌های دهم و یازدهم هجری قمری و «احمدخان صوفی» شاعر پارسی‌گوی هندی سده‌های دوازدهم و سیزدهم هجری قمری. این مثنوی روایت دلدادگی «سلیمان»، پیامبر و فرمانروای «پادشاهی متحد اسرائیل» و «بلقیس» ملکه‌ی سرزمین «سبا» است. (داستان کوتاه سلیمان و بلقیس)
  • سودابه و سیاوش: سودابه و سیاوش از داستان‌های «شاهنامه» کتاب حماسی ایرانیان است. «شاهنامه» پرآوازه‌ترین سروده‌ی «ابوالقاسم فردوسی توسی» از شاعران سده‌ی چهارم هجری قمری است. این منظومه بازگو کننده‌ی عشق «سودابه» همسر کیکاووس به «سیاوش» پسر «کیکاووس» است. (داستان کوتاه سودابه و سیاوش)
  • سوز و گداز: سوز و گداز منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «محمدرضا خبوشانی» متخلص به «نَوعی خَبوشانی» شاعر ایرانی سده‌های دهم و یازدهم است. این منظومه بازگو کننده‌ی عشق دختری‌ست که پس از مرگ دلداده‌ی خویش بر پایه‌ی آیین «سَتی» در آتش می‌سوزد. آیین «سَتی» از آیین‌های هندوان است که بر پایه‌ی آن، هنگام درگذشت مرد، برخی زنان به نشانه‌ی وفاداری همراه با پیکر همسر خود سوزانده می‌شدند. (داستان کوتاه سوز و گداز)
  • سوهنی و مهینوال: سوهنی و مهینوال منظومه‌ای عاشقانه به زبان «پنجابی»، سروده‌ی «فضل‌شاه» شاعر سده‌ی سیزدهم هجری قمری است.
  • سیاه‌موی و جلالی: سیاه‌موی و جلالی منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «جلال‌الدین» شناخته شده با نام «جلالی» شاعر دوبیتی‌سرای افغانستانی است. «جلال‌الدین» فرزند «محمد یوسف»، در سال ۱۲۸۱ خورشیدی در «دره‌ی گزک» در ولسوالی یا شهرستان «قادس» زاده شده و در ولایت‌های «بادغیس»، «غور» و «هرات» زندگی می‌کرده است. این منظومه روایت راستین دلدادگی «جلالی» و دختری به‌نام «سیاه‌موی» است. (چکیده‌ی داستان: شبی‎ جلالی خوابی می‎بیند که زندگی او را متحول می‎کند. شخصی روحانی در خواب به اشاره، او را به‌سمت باغی راهنمایی می‎کند. جلالی وارد باغ می‎شود و دوشیزه‌ی زیبایی را می‎بیند که بر لب جویی نشسته، گلی در دست دارد و لبخند می‎زند. او در همان دم، عاشق دختر می‌شود و نام او را می‎پرسد. دختر خود را سیاه‎موی معرفی می‎کند و با دوبیتی‌هایی او را به‌سوی خویش فرا می‌خواند. جلالی پس از آن خواب، دست از درس و زندگی می‎شوید و به جست‌و‌جوی سیاه‌موی می‎پردازد تا سرانجام او را می‎یابد. او چندین بار به خواستگاری سیاه‌موی می‎رود؛ اما پدر دختر با این ازدواج مخالفت می‎کند. با اصرار جلالی، سرانجام پدر مبلغی سنگین به‌عنوان شیربها تعیین می‎کند. جلالی با‌ این‌که توانایی مالی ندارد، خواسته‌ی پدر سیاه‌موی را می‎پذیرد و با سفر به دیار غربت و کار فراوان می‎کوشد تا شیر‌بها را فراهم کند. در ‌نهایت، پدر سیاه‌موی فوت می‎کند و جلالی پس از ۱۴ سال فراق، به وصال محبوبش می‎رسد. پیوند این دو دلداده دیری نمی‎پاید و پس از ۸ ماه زندگی مشترک، جلالی بیمار می‎شود و می‎میرد و سیاه‌موی را سوگوار می‎کند و پسری به نام ملا بهاءالدین از وی به یادگار می‎ماند. سیاه‌موی ۶۰ سال دیگر زنده می‌ماند تا آن‌که در سال ۱۳۶۲ خورشیدی در چغچران می‌میرد و در روستای حوت برحوت ولسوالی دولینه به‌خاک سپرده می‌شود. آرامگاه‌های سیاه‌موی و جلالی در ولسوالی‌های قادس و دولینه، فرسنگ‌ها از هم دورند و آهنگ ناله‌های زار جلالی و غوغای عشق آن‌ها، آزین‌بخش آهنگ نی شبانان دامان سبزینه کوهسار سر به فلک کشیده‌ی غور، تا دوردست‌های ولایت‌های بادغیس، هرات، فاریاب، سرپل، بلخ و غیره طنین‌انداز است.)
  • شادبهر و عین‌الحیات: شادبهر و عین‌الحیات منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «عنصری بلخی» شاعر سده‌های چهارم و پنجم هجری قمری است. داستان این منظومه که گمان می‌رود از ادبیات یونان باستان گرفته شده باشد، به‌دست «ابوریحان بیرونی» دانشمند سده‌های چهارم و پنجم هجری قمری، با نام «حدیث قسیم‌السرور و عین‌الحیات» از فارسی به عربی برگردانده شده است. پس از آن نیز «عنصری» آن را بر پایه‌ی نوشته‌ی عربیِ «ابوریحان بیرونی» به نظم فارسی درآورده است. این مثنوی از میان رفته است.
  • شاه و درویش: شاه و درویش یا «شاه و گدا» منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «هلالی جغتایی» از شاعران ایرانی سده‌های نهم و دهم هجری قمری است. این مثنوی بازگو کننده‌ی دلدادگی درویشی به شاهزاده‌ای‌ست. شاه و درویش از عشاق هم‌جنس ایرانی هستند.
  • شاهد و عزیز: شاهد و عزیز یا «نیرنگ عشق» منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «محمد اکرم» متخلص به «غنیمت پنجابی کنجاهی» از شاعران پارسی‌گوی سده‌ی دوازدهم هجری قمری است. نیاکان «غنیمت کنجاهی» از «شام» به سرزمین «پنجاب هندوستان» مهاجرت کردند و او نیز در همین سرزمین زاده شد. مثنوی «نیرنگ عشق» در دوره‌ی پادشاهی «اورنگ‌زیب» از دودمان «گورکانیان هند» و در سال ۱۰۹۶ هجری قمری به پایان رسیده است. «غنیمت کنجاهی» مثنوی «نیرنگ عشق» را به درخواست «عزیز» پسر حاکم «سیالکوت» سروده است. این مثنوی روایت دلدادگی پسرانی به‌نام شاهد و عزیز است. شاهد و عزیز از عشاق هم‌جنس هستند.
  • شاهد و مشهود: -
  • شاهرخ و گلرخ: شاهرخ و گلرخ از داستان‌های غنایی و حماسی سده‌ی دوازدهم هجری قمری است. داستان شاهرخ و گلرخ در سال ۱۱۲۰ هجری قمری نوشته شده و نویسنده‌ی آن ناشناخته است. این داستان روایت دلدادگی «شاهرخ» پسر «ملک کامران» پادشاه بلخ و «گلرخ» دختر «خاقان چین» است. در این افسانه «شاهرخ» با یاری نیروهای ماوراء الطبیعه بر جهان مسلط می‌شود. (داستان کوتاه شاهرخ و گلرخ)
  • شعله و عفرا: -
  • شمس و طغرا: شمس و طغرا داستانی عاشقانه و تاریخی نوشته‌ی «محمدباقر میرزا خسروی» نویسنده و شاعر کرمانشاهی است. این کتاب در سال ۱۲۷۸ خورشیدی در سه جلد با نام‌های «شمس و طغرا»، «طغرل و هما» و «ماری ونیسی» نوشته شده است. رخدادهای داستان شمس و طغرا، دوره‌ی ۲۴ ساله‌ای از سده‌ی هفتم هجری قمری و زمان فرمانروایی «آبش خاتون» واپسین اتابک از دودمان «سلغریان» و دختر «اتابک سعد بن ابوبکر» در فارس را دربرمی‌گیرد و داستان در این سال‌ها که هم‌زمان با روزگار فرمانروایی «اباقا خان» و «احمد تگودار» و «ارغون شاه» از «ایلخانان مغول» است، روی می‌دهد. این داستان افزون بر رویدادهای تاریخی بازگو کننده‌ی دلدادگی پسری به‌نام «شمس» و دختری به‌نام «طغرا» است.
  • شمس و قمر: شمس و قمر منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «خواجه مسعود قمی» از شاعران سده‌ی نهم هجری قمری است. این مثنوی به پیروی از «خسرو و شیرین» اثر «نظامی گنجوی» سروده شده و بازگو کننده‌ی عشق پسری به‌نام «قمر» به شاهدختی به‌نام «شمس» است.
  • شمع و پروانه: شمع و پروانه منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «اهلی شیرازی» شاعر سده‌های نهم و دهم هجری قمری است. این مثنوی روایت دلدادگی «شمع» نماد معشوق و «پروانه» نماد عاشق است. (چکیده‌ی داستان: «شمع» که معشوقه است، صاحب خیمه و خدم و حشم است و «پروانه» عاشقی آواره است که شبانگاه، در باغی، بزم «شمع» را می‌بیند و از طریق دو خادمِ «شمع» که «عنبر» و «کافور» نام دارند، با «شمع» مرتبط می‌شود و «شمع» پیکی را با نام «نور» برای فراخواندن «پروانه» به خیمه‌اش که «فانوس» است، می‌فرستد، اما رقیبی که همان «باد» است، مانع می‌شود. سحرگاه «شمع» پس از سوختن از فراق «پروانه» می‌میرد و «پروانه» که از چنگ «باد» رهایی یافته، بر مزار او جان می‌بازد تا در عالمی دیگر به او برسد.)
  • شور محمود و مرزینگان: شور محمود و مرزینگان داستانی عاشقانه و کردی‌ست که به نثر و نیز شعر هجایی، با گویش «سورانی» در منطقه‌های گوناگون کردنشین بازگو می‌شود. شور محمود و مرزینگان داستانی در ادبیات گفتاری‌ست و از گذشته‌ی دور تاکنون میان مردم دست به‌دست شده است؛ تا این‌که در سال ۱۳۴۸ خورشیدی، روایتی از این داستان از بازگفت «احمد لطفی» و به‌کوشش «قادر فتاحی قاضی» در کتابی به چاپ می‌رسد. این داستان بازگو کننده‌ی دلدادگی «شور محمود» به دختر عمویش «مرزینگان» است. (داستان کوتاه شور محمود و مرزینگان)
  • شهره و شادمان: شهره و شادمان منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «محمدرضا تقوی فرد» است.
  • شیخ صنعان و دختر ترسا: شیخ صنعان و دختر ترسا یا «شیخ سمعان و دختر ترسا» داستانی عاشقانه و عارفانه از کتاب «منطق‌الطیر» سروده‌ی «عطار نیشابوری» شاعر و عارف ایرانی سده‌های ششم و هفتم هجری قمری است. اصل این داستان را «امام محمد غزالی» فیلسوف و فقیه ایرانی سده‌ی پنجم هجری قمری در کتاب «تحفه الملوک» آورده و پس از آن «عطار نیشابوری» آن را در کتاب «منطق‌الطیر» به نظم درآورده است. این مثنوی روایت دلدادگی «شیخ صنعان» بر دختری ترساست. (داستان کوتاه شیخ صنعان و دختر ترسا)
  • شیدوش و ناهید: شیدوش و ناهید نمایش‌نامه‌ای منظوم و عاشقانه سروده‌ی «ابوالحسن فروغی» به‌شیوه‌ی «شاهنامه‌ی فردوسی» در سال ۱۳۳۵ هجری قمری است. این نمایش‌نامه بازگو کننده‌ی دلدادگی «شیدوش» پسر «قارن» پهلوان ایرانی و «ناهید» دختر «کافور» است. (چکیده‌ی داستان: شیدوش پسر «قارن» پهلوان ایرانی است. او در قلعه‌ی «سرخ‌دژ» به‌دست «کافور» پادشاه دژ محبوس می‌شود. ناهید دختر «کافور» به او دل می‌بندد. «کافور» به «منوچهرشاه» طغیان می‌کند و به فرستاده‌ی «منوچهرشاه» که «قباد» نام دارد و عموی شیدوش هم هست، می‌گوید که اگر می‌خواهد شیدوش زنده بماند، باید او و «قارن» جانب او را بگیرند، اما «قباد» نمی‌پذیرد. ناهید از پدر خود، آزادی شیدوش را طلب می‌کند، ولی او زیر بار نمی‌رود. از طرفی «قباد» دوباره به دربار «کافور» می‌آید و از او برای دومین مرتبه آزادی شیدوش را تقاضا می‌کند، اما باز «کافور» نمی‌پذیرد، بنابراین «قباد» گرز برمی‌کشد و به‌جان سپاهیان «کافور» می‌افتد. شیدوش نیز توسط ناهید و زندانبان آزاد شده و به کمک عمویش می‌شتابد. سرانجام سپاهیان «کافور» شکست می‌خورند و «کافور» خود نیز دستگیر می‌شود. شیدوش از «منوچهرشاه» می‌خواهد که «کافور» را حفظ کرده و به همان مقام نخستین بازگرداند. «منوچهرشاه» می‌پذیرد و «کافور» به قلعه بازگشته و برای تدارک عروسی شیدوش و ناهید آماده می‌شود.)
  • شیرین و فرهاد: شیرین و فرهاد یا «فرهاد و شیرین» منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «وحشی بافقی» شاعر نام‌دار ایرانی سده‌ی دهم هجری قمری است. این مثنوی به پیروی از منظومه‌ی عاشقانه‌ی «خسرو و شیرین» اثر «نظامی گنجوی» سروده شده است. منظومه‌ی شیرین و فرهاد پس از مرگ «وحشی بافقی» بی‌پایان می‌ماند و پس از وی دو شاعر شیرازی به‌نام‌های «وصال شیرازی» و «صابر شیرازی» آن را به پایان می‌رسانند. برخی بر این باورند که «شیرینی» که «فرهاد» عاشق اوست با «شیرینِ» «خسرو پرویز» یکی نیست و «نظامی گنجوی» برای دراماتیک شدن بیشتر سروده‌اش، این دو داستان را با هم درآمیخته است. (داستان کوتاه شیرین و فرهاد)
  • صایاد و همرا: صایاد و همرا داستانی عاشقانه در ادبیات گفتاری‌ست که از گذشته‌ی دور تاکنون میان مردم ترکمن دست به‌دست شده است. داستان صایاد و همرا در سال ۱۳۴۷ خورشیدی به‌دست «حاج مراد دوردی قاضی» از شاعران ترکمن و با کمک «نورمحمد بخشایی» به زبان ترکمنی به نظم درآمده است. این داستان روایت دلدادگی پسری به‌نام «همرا» و دختری به‌نام «صایاد» است.
  • صنم و برهمن: صنم و برهمن منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «ملا ملک محمد قمی» شناخته شده با نام «ملک الکلام» و متخلص به «ملک» از شاعران ایرانی سده‌ی یازدهم هجری قمری است. این مثنوی بر وزن «خسرو و شیرین» اثر «نظامی گنجوی» سروده شده و به «ابراهیم عادلشاه دوم» امیر «دکن» از خاندان «عادل‌شاهیان» در کشور هندوستان پیشکش شده است.
  • طالب و زهره: طالب و زهره منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «محمد طالب آملی» از شاعران مازندرانی و ایرانی سده‌ی یازدهم هجری قمری است. این مثنوی روایت دلدادگی «طالب» و دختری به‌نام «زهره» است. پایان داستان این دو دلداده در روایت‌های گوناگون، باهم تفاوت دارند، ولی درون‌مایه‌ی بیشتر روایت‌ها غم‌انگیز است و در بیشتر آن‌ها «طالب» و «زهره» به هم نمی‌رسند. (داستان کوتاه طالب و زهره)
  • طاهر و زهره: طاهر و زهره داستانی عاشقانه و از شناخته‌شده‌ترین افسانه‌های مردمان «ترکمن» است. داستان طاهر و زهره به گونه‌های متفاوت از دیرباز در میان مردمان ترک و ترکمن ایران، آسیای مرکزی، آذربایجان، ترکیه و نیز تاجیکستان رواج داشته است. تاکنون سه تن از شاعران ترکمن، این داستان را به‌نظم کشیده‌اند: «سیدمحمد صیادی»، «بنده مراد خوارزمی» و «استاد ملانفس سرخسی». امروزه ترکمن‌ها داستان طاهر و زهره را تنها با نام «استاد ملانفس سرخسی» می‌شناسند. این داستان بازگو کننده‌ی دلدادگی پسری به‌نام «طاهر» و دختری به‌نام «زهره» است. (داستان کوتاه طاهر و زهره)
  • طاهر و طاهره: -
  • عاشق و معشوق: عاشق و معشوق منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «میرزا محمدطاهر قزوینی» متخلص به «وحید» از شاعران دوره‌ی «صفویان» و سده‌ی یازدهم هجری قمری است. این مثنوی روایت دلدادگی دو پادشاه‌زاده به‌نام‌های «عاشق» و «معشوق» است.
  • عروه و عفرا: عروه و عفرا از داستان‌های واقعی و عاشقانه‌ی عرب است و زمان رویداد آن به صدر اسلام برمی‌گردد. در آثار عربی، اصل داستان، عاشقانه، کوتاه و از ماجراهای قبیله‌ی «بنی عُذره» است و نویسنده‌ی آن نیز ناشناخته است. «عیوقی» منظومه‌ی فارسی «وَرقه و گُلشاه» را از همین داستان عروه و عفرا برگرفته و زمینه‌های حماسه و رزم را به زمینه‌ی عاشقانه‌ی آن افزوده است. با بودن داستان ورقه و گلشاه در ادب فارسی، شاعران پارسی‌گوی، با همه‌ی زیبایی و پاکی داستان «عروه و عفرا» کمتر به آن پرداخته و روی آورده‌اند. از همین روی جایگاه ویژه و حق داستان عروه و عفرا، در سروده‌ی «عیوقی» در «ورقه و گلشاه» نمود یافته است. داستان عروه و عفرا بازگو کننده‌ی دلدادگی پسر عمو و دختر عمویی به‌نام‌های «عروه» پسر «حزام» و «عفرا» دختر «مهاصر» است. «عفرا بنت مهاصر» شاعر بانوی عرب از قبیله‌ی «بنی عذره» بود. (داستان کوتاه عروه و عفرا)
  • عزیز و غزال: عزیز و غزال داستانی عاشقانه نوشته‌ی «سید اشرف‌الدین حسینی گیلانی» شناخته شده با نام «نسیم شمال» شاعر، نویسنده و مدیر روزنامه‌ی «نسیم شمال» از روزنامه‌های دوره‌ی «مشروطیت» است. عزیز و غزال داستانی‌ست به نظم و نثر که از نمایش‌نامه‌ی «رومئو و ژولیت» اثر «ویلیام شکسپیر» اقتباس شده و بازگو کننده‌ی عشق دو دلداده‌ی اهل شهر «حلب» از دو خاندوان دشمن است.
  • عزیز و نازک: عزیز و نازک منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «عبدالعزیز نازک بادغیسی» شناخته شده با نام «عزیز نازک» شاعر دوبیتی‌سرای افغانستانی است. «عزیز» فرزند «محمدرضا بیک»، در سال ۱۳۱۲ خورشیدی در روستای «زنده‌چشم» در ولایت «هرات» زاده شده و در سال ۱۳۴۵ درگذشت. این منظومه روایت راستین دلدادگی «عزیز» و دختری به‌نام «نازک» است.
  • عزیز و نگار: عزیز و نگار از داستان‌ها و افسانه‌های عاشقانه‌ی مردمان روستای «آردکان» شهرستان «طالقان» است و پیشینه‌ی آن به چند سده می‌رسد. این داستان در میان مردمان قزوین و منطقه‌های شمالی ایران بسیار رایج است. در سال‌های گذشته روایت‌های گوناگونی از داستان عزیز و نگار از چندین نویسنده به چاپ رسیده است. این داستان بازگو کننده‌ی دلدادگی «عزیز» به دختر عمویش «نگار» است. (داستان کوتاه عزیز و نگار)
  • علی و نینو: علی و نینو داستانی عاشقانه و از شاهکارهای ادبیات جنوب «منطقه‌ی قفقاز» است. این داستان به‌دست نویسنده‌ای با نام مستعار «کوربان سعید» یا «قربان سعید» نوشته شده است. داستان علی و نینو روایت دلدادگی پسری آذربایجانی و شیعه‌ی مسلمان به‌نام «علی» و دختری گرجی و ارتدوکس مسیحی به‌نام «نینو» است. (داستان کوتاه علی و نینو)
  • غریب و شاه‌صنم: غریب و شاه‌صنم افسانه‌ای عاشقانه در ادبیات گفتاری‌ست که در دوره‌ی «صفویان» آفریده شده است. از این افسانه تاکنون ۶ روایت در ایران ثبت شده است: دو روایت در آذربایجان، یک روایت ترکمنی، یک روایت در ایل قشقایی، یک روایت ارمنی و یک روایت در خراسان. این داستان بازگو کننده‌ی دلدادگی پسری به‌نام «غریب» و دختری به‌نام «شاه‌صنم» است. (داستان کوتاه غریب و شاه‌صنم)
  • فایز و پریزاد: فایز و پریزاد داستان و افسانه‌ای عاشقانه و ساخته و پرداخته‌ی مردمان جنوب ایران از سروده‌های «فایز دشتی» است. «پری» نقش بزرگی در دوبیتی‌های «فایز» دارد و این پری همان یار و معشوق «فایز» و نمادی از آرزوها و رویاهای دست‌نیافتنی «فایز دشتی» است. «محمدعلی دشتی» متخلص به «فایز» و شناخته شده با نام «فایز دشتی»، شاعر دوبیتی‌سرای جنوب ایران است. او در سال ۱۲۱۳ خورشیدی در روستای «کردوان عُلیا» در شهرستان «دشتی» استان «بوشهر» زاده شد و در سال ۱۲۸۹ خورشیدی درگذشت. (داستان کوتاه فایز و پریزاد)
  • فرخ و گل‌رخ: فرخ و گل‌رخ داستانی از منظومه‌ی «انیس‌العارفین» (مثنوی ناخدا) سروده‌ی «آغا محمدحسین صاحب شیرازی» متخلص به «ناخدا» است. «محمدحسین صاحب شیرازی» سفیر ایران در «بنگال هند» در دوره‌ی پادشاهی «ناصرالدین‌شاه قاجار» است و مثنوی «انیس‌العارفین» را در سال ۱۲۹۳ هجری قمری به پایان رسانده است. این مثنوی روایت دلدادگی «فرخ» پسر «منوچهر» پادشاه «ارمن» و دختری به‌نام «گل‌رخ» است.
  • فرخ و گل‌نار: -
  • فلک‌ناز و خورشیدآفرین: فلک‌ناز و خورشیدآفرین یا «سرو و گل» یا «فلک‌نازنامه» منظومه‌ای عاشقانه و حماسی، سروده‌ی «یعقوب بن مسعود قطیفی» متخلص به «تسکین»، از شاعران سده‌ی ۱۲ هجری قمری است. «تسکین شیرازی» شاعری «عرب‌تبار» بوده که پدر و مادرش در بحرین زندگی می‌کرده‌اند، ولی او به شهر «شیراز» مهاجرت می‌کند. وی، در زمانه‌ی «کریم خان زند» می‌زیسته و «فلک‌نازنامه» را که اصل آن به نثر بوده و «سرو و گل» نام داشته، به رشته‌ی نظم درمی‌آورد. تسکین شیرازی «فلک‌نازنامه» را به سفارش «میرزا شرف» از بزرگان شیراز در مدت ۶ ماه سروده و آن را در سال ۱۱۸۹ هجری قمری به پایان رسانده است. این منظومه روایت دلدادگی‌های «فلک‌ناز» پسر عزیز مصر و «خورشیدآفرین» پسر پادشاه خاور به دو خواهر به‌نام‌های «سرو» و «گل» است. (داستان کوتاه فلک‌ناز و خورشیدآفرین)
  • فیروز و حسن‌آرا: -
  • فیروز و شوخ: فیروز و شوخ منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «میرزا محمدحسین وفای فراهانی» متخلص به «وفا» شاعر دوره‌ی «زندیه» و سده‌ی دوازدهم هجری قمری است. این مثنوی روایت دلدادگی پسری به‌نام «فیروز» و «شوخ» دختر «خواجه خلیل» است. (داستان کوتاه فیروز و شوخ)
  • فیروز و شهناز: فیروز و شهناز یا «تذکره‌ی ناظم» منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «محمدصادق ناظم تبریزی» شناخته شده با نام «صادقا» شاعر و تذکره‌نویس ایرانی سده‌ی یازدهم هجری قمری در شبه‌قاره‌ی هند است. این مثنوی روایت دلدادگی پسری به‌نام «فیروز» و «شهناز» دختر «فغفور» است. (داستان کوتاه فیروز و شهناز)
  • فیروز و نسرین: فیروز و نسرین منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «میرزا سیدعلی شیرازی» متخلص به «نیاز»، خوشنویس، پزشک و شاعر سده‌های دوازدهم و سیزدهم هجری قمری است. این مثنوی بر وزن «خسرو و شیرین» اثر «نظامی گنجوی» سروده شده و روایت دلدادگی پسری به‌نام «فیروز» و دختری به‌نام «نسرین» است.
  • قان تورالی و سالجان: قان تورالی و سالجان یکی از دوازده افسانه‌ی کتاب حماسی «دده قورقود» است. این کتاب به نثر و نظم و به زبان «ترکی اوغوزی» نوشته شده و به زندگی، ارزش‌های اجتماعی و باورهای پیش از اسلامِ ایل‌های ترک «اوغوز» می‌پردازد. این داستان روایت دلدادگی «قان تورالی» پسر «قانلی قوجا» و «سالجان» دختر «تکور» سلطان طرابوزان است. (داستان کوتاه قان تورالی و سالجان)
  • قیس و لبنی: قیس و لبنی منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «ابوزید قیس بن ذریح لیثی کنانی» از شاعران دوره‌ی «امویان» است. داستان قیس و لبنی روایت دلدادگی «قیس» برادر رضاعی «امام حسین» و دختری به‌نام «لبنی» است.
  • کامروپ و کاملتا: کامروپ و کاملتا یا «دستور هِمّت» منظومه‌ای هندی و عاشقانه سروده‌ی «محمدمراد لایق جونپوری» شاعر پارسی‌گوی هندی سده‌ی دوازدهم هجری قمری است. منظومه‌ی کامروپ و کاملتا در سال ۱۰۹۶ هجری قمری و به درخواست «همت خان» سروده شده و از همین روی با نام «دستور هِمّت» نیز شناخته می‌شود. این مثنوی به‌دست «هَرج بُلهَته» متخلص به «فائزنظر» گردآوری شده و روایت دلدادگی «شاهزاده کامروپ» پسر «راج‌پت» پادشاه اودیپور و «کاملتا» شاهدخت سراندیب است. (داستان کوتاه کامروپ و کاملتا)
  • کلارا و روبرت شومان: کلارا و روبرت شومان یا «دلباختگان» داستانی عاشقانه و کتابی نوشته‌ی «الیزابت کایل» نویسنده‌ی اسکاتلندی است. این داستان در سال ۱۹۶۸ میلادی نوشته شده و بازگو کننده‌ی دلدادگی دختر و پسری آلمانی به‌نام‌های «کلارا» و «روبرت» است. کلارا و روبرت شومان هر دو آهنگساز و نوازنده‌ی پیانو بودند.
  • گل و بلبل: گل و بلبل منظومه‌ای عاشقانه و عارفانه است که شاعرانی همچون «عطار نیشابوری»، «کاظم همدانی»، «مهجور همدانی» و «حسین عبدی‌کمیشانی» آن را سروده‌اند.
  • گل و نوروز: گل و نوروز منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «خواجوی کرمانی» شاعر سده‌ی هشتم هجری قمری است. منظومه‌ی گل و نوروز بر وزن «خسرو و شیرین» اثر «نظامی گنجوی» و «ویس و رامین» اثر «فخرالدین اسعد گرگانی» سروده شده و «خواجوی کرمانی» آن را به «تاج‌الدین احمد عراقی»، وزیر «امیر مبارزالدین» از پادشاهان خاندان «مظفریان» پیشکش کرده است. این مثنوی در سال ۷۴۲ هجری قمری به پایان رسیده و روایت دلدادگی شاهزاده «نوروز» پسر «فیروز» پادشاه خراسان و «گل» دختر «قیصر روم» است. (داستان کوتاه گل و نوروز)
  • گوی و چوگان: گوی و چوگان یا «حال‌نامه» منظومه‌ای عاشقانه و عارفانه سروده‌ی «محمود‌بن محمد عارفی هروی» شاعر و عارف دوره‌ی پادشاهی «شاهرخ» سومین امپراتور خاندان «تیموریان» و سده‌ی نهم هجری قمری است. «عارفی هروی» مثنوی گوی و چوگان را به سفارش «سلطان محمد بن بایسنقر» نوه‌ی «شاهرخ» در سال ۸۴۲ هجری قمری و در ۵۰ سالگی سروده است. این مثنوی بر وزن «لیلی و مجنون» اثر «نظامی گنجوی» سروده شده و روایت دلدادگی درویشی به شاهزاده‌ای چینی است. درویش و شاهزاده از عشاق هم‌جنس هستند. (چکیده‌ی داستان: مردی ساده و درویش، عاشق شاهزاده‌ای چینی می‌شود. شاهزاده اهل بازی چوگان است و روزی که به میدان می‌آید، گوی عاشق زبان حال به چوگان می‌گشاید و درویش با گوی هم‌زبان می‌شود. درویش سرانجام در پای شاهزاده جان می‌بازد، عشقی همراه با از خودگذشتگی عاشق و جذب و فنای او در معشوق بی‌هیچ چشم‌داشتی، مفهومی عارفانه که ادبیات فارسی سرشار از آن است.) همچنین منظومه‌ی دیگری با نام گوی و چوگان یا «چوگان‌نامه» یا «کارنامه» سروده‌ی «محمدقاسم قاسمی گنابادی» یا «قاسم جُنابِدی» شاعر سده‌ی دهم هجری قمری در دست است. «قاسمی گنابادی» این مثنوی را به فرمان «شاه تهماسب یکم صفوی» در سال ۹۷۴ هجری قمری سروده است.
  • لاس و خزال: لاس و خزال منظومه‌ای عاشقانه در ادبیات گفتاری‌ست و از گذشته‌ی دور تاکنون میان مردم کُرد دست به‌دست شده است؛ تا این‌که در سال ۱۳۷۹ خورشیدی، روایتی از این داستان از بازگفت «احمد لطفی» و به‌کوشش «قادر فتاحی قاضی» در کتابی به چاپ می‌رسد. این داستان بازگو کننده‌ی دلدادگی پسری به‌نام «لاس» و دختری به‌نام «خزال» است. (داستان کوتاه لاس و خزال)
  • لیتان و ملنگ: لیتان و ملنگ منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «عبدالصمد خالقیار» شناخته شده با نام «ملنگ صمد» شاعر دوبیتی‌سرای افغانستانی است. «عبدالصمد» فرزند «محمد کوه صاف قل»، در سال ۱۲۷۸ خورشیدی در روستای «رمزی» ناحیه‌ی «پشته نور» در ولسوالی یا شهرستان «دولتیار» ولایت «غور» زاده شده و در سال ۱۳۷۰ درگذشت. این منظومه روایت راستین عشق «ملنگ صمد» به دختری به‌نام «کیمیا» یا «لیتان» است. (داستان کوتاه لیتان و ملنگ)
  • لی‌لی و مایاکوفسکی: لی‌لی و مایاکوفسکی داستانی عاشقانه و کتابی نوشته‌ی «بنگت یانگفلت» نویسنده‌ی سوئدی است. این داستان در سال ۱۹۸۲ میلادی نوشته شده و بازگو کننده‌ی دلدادگی دختر و پسری روس به‌نام‌های «لیلیا بریک» و «ولادیمیر مایاکوفسکی» است. (چکیده‌ی داستان: «لی‌لی» در سال ۱۸۹۱ و «اوسیپ» بریک در سال ۱۸۸۸ میلادی در شهر مسکو به دنیا آمدند. لی‌لی چهارده ساله بود و اوسیپ هفده ساله که دل در گرو عشق هم بستند. هر دو در یک مدرسه درس می‌خواندند و اوسیپ برادر همکلاسی لی‌لی بود و در فعالیت‌های سیاسی با هم همکاری می‌کردند. در همین زمان لی‌لی به همراه مادر و خواهر خود به آلمان رفتند و این جدایی عشق اوسیپ را کم رنگ کرد، طوری که لی‌لی دچار شوک شد. بعد از بازگشت این دو همدیگر را دورادور می‌دیدند، اما رابطه‌ای بین‌شان نبود تا این‌که بعد از پنج سال به‌صورت جدی همدیگر را ملاقات کردند. این دیدار در سال ۱۹۱۲ ازدواج آن‌ها را به همراه داشت. «مایاکوفسکی» شاعری که لی‌لی دورادور او را دیده بود و در جشنی شعر خوانیش را هم شنیده بود، اما رابطه‌ای بینشان نبود تا این‌که پدر لی‌لی دچار سرطان شد و لی‌لی راهی مسکو گردید. در این شهر لی‌لی و مایاکوفسکی همدیگر را از نزدیک ملاقات کردند و دل در گرو هم بستند، ملاقات‌ها بیشتر شد و علاقه‌ی آن‌ها هم افزون‌تر و اوسیپ نیز از این رابطه اطلاع داشت و دخالتی نمی‌کرد تا این‌که در یک روز هر سه به‌طور رسمی به داشتن عشق نسبت به هم اعتراف کرده و این موضوع را اعلام کردند. از این تاریخ به بعد هر سه در منزلی مشترک زندگی می‌کردند و لی‌لی متعلق به مایاکوفسکی و اوسیپ بود. رابطه‌ای که تا پایان مرگ مایاکوفسکی ادامه داشت. گرچه در زمانی کمرنگ و به ندرت به‌سمت شخص دیگری گرایش پیدا می‌کرد، ولی مایاکوفسکی همواره شیفته‌ی لی‌لی بود. ولادیمیر مایاکوفسکی شاعر و نویسنده‌ی روسی در سال ۱۹۳۰ و در سن ۳۶ سالگی دست به خودکشی زد. او بسیاری از اشعار ماندگارش را برای لی‌لی سروده است.)
  • لیلی و مجنون: لیلی و مجنون منظومه‌ی سوم از کتاب «پنج گنج» اثر «نظامی گنجوی» شاعر و داستان‌سرای ایرانی سده‌ی ششم هجری قمری است. این مثنوی را «نظامی» هشت سال پس از منظومه‌ی «خسرو و شیرین» و به درخواست «اخستان شروانشاه» پادشاه شروان در زمانی نزدیک به چهار ماه سروده است. اصل داستان لیلی و مجنون به زبان عربی بوده و در سرزمین‌های عربی رخ داده است. این مثنوی داستان دلدادگی و شوریدگی «قیس عامری» به دختری زیبا به‌نام «لیلی» است. (داستان کوتاه لیلی و مجنون)
  • مادهونل و کام کندلا: مادهونل و کام کندلا یا «محض اعجاز» منظومه‌ای هندی و عاشقانه به زبان فارسی، سروده‌ی شاعری به‌نام «حقیری» از شاعران سده‌ی یازدهم هجری قمری است. این مثنوی روایت دلدادگی پسری برهمن به‌نام «مادهونل» و دختری به‌نام «کام کندلا» است.
  • مانی و مینو: مانی و مینو منظومه‌ای سروده‌ی ناصر مظفری در سال ۱۳۵۱ است.
  • محزون و محبوب: محزون و محبوب منظومه‌ای سروده‌ی «جمالی تبریزی» از شاعران گمنام سده‌های هشتم و نهم هجری قمری است.
  • محمود و ایاز: محمود و ایاز منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «محمدحسن خوانساری اصفهانی» متخلص به «زلالی» یا «زلالی خوانساری» شاعر سده‌ی یازدهم هجری قمری است. این مثنوی روایت دلدادگی «سلطان محمود غزنوی» به غلام تُرک خود «ایاز» است. «محمود» و «ایاز» از عشاق هم‌جنس هستند.
  • مریم و حسینا: مریم و حسینا داستانی عاشقانه در ادبیات گفتاری‌ست و از گذشته‌ی دور تاکنون میان مردم افغانستان دست به‌دست شده است. این داستان راستین در فوشنج یا زنده‌جان امروزی در ولسوالی یا شهرستان زنده‌جان ولایت هرات رخ داده و روایت عشق پسری به‌نام «حسینا» به دختری به‌نام «مریم» است. (داستان کوتاه مریم و حسینا)
  • مغول‌دختر و پسر: مغول‌دختر و پسر یا «مغول‌دختر» افسانه‌ای عاشقانه است که در منطقه‌های گوناگون روایت‌های گوناگونی دارد. این افسانه که با نام‌های «مغول‌دختر و ارب‌بچه» یا «مغول‌دختر و عرب‌بچه» نیز شناخته می‌شود دارای روایت‌هایی از منطقه‌ی فیروزه‌ی خراسان، تایباد، تربت جام، بوشهر، روایت مردم فارس، هرات و روایتی از هزاره‌های افغانستان است. این داستان روایت عشق پسری به دختری مغول است که برای رسیدن به وی، دست به نیرنگ می‌زند. (داستان کوتاه مغول‌دختر و پسر)
  • ملامحمدجان و عایشه: ملامحمدجان و عایشه یا «ملاممدجان» داستانی عاشقانه در ادبیات گفتاری‌ست که از پنج سده‌ی گذشته‌ی تاکنون میان مردم افغانستان دست به‌دست شده است. این داستان روایت دلدادگی پسری به‌نام «ملامحمدجان» و دختری به‌نام «عایشه» از روستای «سرهدیره» که به‌نام محلە‌ی «سیچه» شناخته می‌شود است. (داستان کوتاه ملامحمدجان و عایشه)
  • ملک‌خورشید و معشوق بنارس: ملک‌خورشید و معشوق بنارس یا «عاشق و معشوق» یا «بحر وصال» منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «ملامحمد بن صادق خطای شوشتری» از شاعران سده‌های دوازدهم و سیزدهم هجری قمری است. این مثنوی بازگو کننده‌ی دلدادگی پسری اصفهانی به‌نام «ملک‌خورشید» و «چندا» دختر شاه بنارس است. (داستان کوتاه ملک‌خورشید و معشوق بنارس)
  • ملک‌زاد و نوش‌لب: -
  • مم و زین: مم و زین منظومه‌ای عاشقانه و عارفانه اثر «احمد خانی» نویسنده و شاعر کردتبار سده‌ی هفدهم میلادی است. داستان «مَم و زین» یا به زبان کردی «مه‌م و زین»، دویست سال پیش از «احمد خانی» در «کردستان ترکیه» روی داده و پس از آن به‌گونه‌ی گفتاری میان مردم دست به‌دست شده است. سپس «احمد خانی» آن را گردآوری و در اثری منظوم و به گویش «کرمانجی» سروده است. گویش «کُرمانجی» بزرگ‌ترین گویش زبان‌های «کُردی» است. این مثنوی بازگو کننده‌ی دلدادگی «مَم» پسر منشی «میر بوتان» و «زین» خواهر «میر بوتان» است. (داستان کوتاه مم و زین)
  • معتمر و عتیبه: معتمر و عتیبه داستانی از مثنوی «سلسله الذهب» یا «زنجیره‌ی طلا» سروده‌ی «عبدالرحمن جامی» حکیم و شاعر ایرانی سده‌ی نهم هجری قمری است.
  • منوهر و دمالت: منوهر و دمالت یا «مجمع‌البحرین» منظومه‌ای عاشقانه به زبان فارسی، سروده‌ی «ابراهیم ظهیر کرمانی» از شاعران سده‌ی دوازدهم هجری قمری است. داستان منوهر و دمالت از داستان‌های پرآوازه‌ی هندی است که نخستین بار «شیخ منجهن» در زمان «اسلام شاه سوری» از «امپراتوری سور» به زبان هندی سرود. سپس شاعران بسیاری از شبه‌قاره‌ی هند آن را به نظم درآوردند. برخی از آنان بر این پایه‌اند: مدهومالت «نورمحمدی»، پری‌پیکر «ساعی مشهدی»، منوهر و مدهومالت «ناصرعلی سرهندی»، میکا و منوهر «مادهوداس»، گلشن معانی «کالپوری»، حُسن و عشق «حسامی»، مجمع‌البحرین «ظهیر کرمانی» و منوهر و مدهومالت «اصغری». این منظومه را با نام‌های دیگری همچون «مدهومالت و منوهر»، «مهر و ماه» و «نغمات العشاق» نیز می‌شناسند. این مثنوی روایت دلدادگی شاهزاده «منوهر» و دختری به‌نام «دمالت» است.
  • منیر و حسن بانو: منیر و حسن بانو یا «کارستان حاتم» منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی شاعری گم‌نام به‌نام «فرید بن غضنفر» است. این منظومه روایتی از یکی از داستان‌های «حاتم طایی» و بازگو کننده‌ی دلدادگی شاهزاده‌ای شامی به‌نام «منیر» به «حسن بانو» ملکه‌ی زیبای خراسان است که با از جان گذشتگی‌های «حاتم» به یکدیگر می‌رسند.
  • مهر و ماه: مهر و ماه منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «جمالی دهلوی» از شاعران‌ پارسی‌گوی‌ هندی سده‌ی نهم و دهم هجری قمری است. «جمالی دهلوی» منظومه‌ی مهر و ماه‌ را در سال ۹۰۵ هجری قمری و هنگام‌ سفر ‌به‌ حج‌، به‌ سفارش‌ مردم ‌تبریز سروده ‌است‌. این مثنوی روایت دلدادگی «ماه» پسر «شاه بدخشان» و «مهر» دختر «بهرام شاه» است. (چکیده‌ی داستان: ماه با دیدن مهر در خواب، عاشق می‌شود و مهر با شنیدن اوصاف جمال ماه دل به او می‌بندد. ماه برای دیدن مهر راهی سفر می‌شود و چون کشتی او در دریا غرق می‌شود، خود را به ساحل می‌رساند و به کوه قاف می‌رود و خضر را می‌بیند و به راهنمایی خضر به چشمه‌ی حیات می‌رسد و در آن فرو می‌رود. پس از آن، ماه و مهر در باغی که همچون روضه‌ی رضوان است، به یکدیگر می‌رسند؛ سپس دوران جدایی ایشان فرا می‌رسد و سرانجام چون ماه دشمن بهرام‌شاه را در جنگ شکست می‌دهد، موفق می‌شود که با معشوقه‌ی خود ازدواج کند. آن‌گاه ماه با شنیدن خبر مرگ پدر خود از دنیا می‌رود و پس از چند روز مهر نیز به او می‌پیوندد.)
  • مهر و مشتری: مهر و مشتری منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «محمد عصار تبریزی» از شاعران سده‌ی هشتم هجری قمری است. این مثنوی در سال ۷۷۸ هجری قمری و در وزن «خسرو و شیرین» اثر «نظامی گنجوی» سروده شده و بازگو کننده‌ی دلدادگی «مهر» پسر «شاپور» پادشاه شهر استخر و «مشتری» پسر وزیر «شاپور» است. مهر و مشتری از عشاق هم‌جنس ایرانی هستند.
  • مهر و نگار: مهر و نگار منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «جمالی تبریزی» از شاعران گمنام سده‌های هشتم و نهم هجری قمری است.
  • مهر و وفا: مهر و وفا منظومه‌ای عاشقانه از «شعوری کاشی» در سده‌ی یازدهم هجری قمری است. این مثنوی به تقلید از داستان «خسرو و شیرین» اثر «نظامی گنجوی» سروده شده و بازگو کننده‌ی دلدادگی دختری از شاهزادگان مصر به‌نام «مهر» و شاهزاده‌ای به‌نام «وفا» است. (داستان کوتاه مهر و وفا)
  • میرزا و صاحبه: میرزا و صاحبه داستانی هندی و عاشقانه است. نویسنده‌ی این اثر ناشناخته است؛ اگرچه گمان می‌رود که داستان در سده‌ی دوازدهم هجری قمری نوشته شده باشد.
  • میگا و مینوهر: -
  • مینا و لورک: مینا و لورک یا «مینا و ساتن» یا «عصمت‌نامه» منظومه‌ای عاشقانه به زبان فارسی و سروده‌ی «عبدالحمید کلانوری» شاعر پارسی‌گوی و هندی سده‌ی دهم و یازدهم هجری قمری است. مثنوی مینا و لورک در دوره‌ی پادشاهی «جهانگیرشاه» از دودمان «گورکانیان هند» و در سال ۱۰۱۶ هجری قمری سروده شده است. این منظومه روایت عشق نافرجام «ساتن» به شاهدختی هندی به‌نام «مینا» همسر «لورک» است. (داستان کوتاه مینا و لورک)
  • ناز و نیاز: ناز و نیاز منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «میرزا محمدطاهر قزوینی» متخلص به «وحید» از شاعران دوره‌ی «صفویان» و سده‌ی یازدهم هجری قمری است.
  • ناظر و منظور: ناظر و منظور منظومه‌ای عاشقانه به زبان فارسی سروده‌ی «وحشی بافقی» از شاعران ایرانی سده‌ی دهم هجری قمری است. این مثنوی بازگو کننده‌ی دلدادگی «ناظر» پسر وزیری به‌نام «نظیر» و «منظور» پسر پادشاهی به‌نام «نظر» است. ناظر و منظور از عشاق هم‌جنس ایرانی هستند.
  • نجما و رعنا: نجما و رعنا منظومه‌ای عاشقانه و از داستان‌های بومی مازندران بوده و نویسنده‌ی آن ناشناخته است. این داستان روایت دلدادگی بازرگان‌زاده‌ای اهل فارس به‌نام «میرنجم‌الدین» شناخته شده با نام «نجما» و دختری مازندرانی به‌نام «رعنا» است. (داستان کوتاه نجما و رعنا)
  • نقاش و صورت: نقاش و صورت منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «شیخ ناصر علی سرهندی یا سهرندی» شناخته شده با نام «صائبای ثانی» و متخلص به «علی» از شاعران پارسی‌گوی هندی سده‌ی یازدهم هجری قمری است.
  • نل و دمن: نل و دمن منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «شیخ ابوالفیض بن مبارک» شناخته شده با نام «فیضی دکنی» یا «فیضی فیاضی» متخلص به «فیضی» شاعر پارسی‌گوی هندی سده‌های دهم و یازدهم هجری قمری است. مثنوی نل و دمن از داستان «نله و دمینتی» از کتاب «مهاباراتا» یا «مهابهاراتا» منظومه‌ی بزرگ حماسی هند برگرفته شده است. «فیضی دکنی» این داستان را از سانسکریت به فارسی برگردانده و سپس به نظم درآورده است. او منظومه‌ی نل و دمن را در سال ۹۹۳ هجری قمری و به سفارش «اکبر کبیر» پادشاه دودمان «گورکانیان هند» سروده و سپس به وی پیشکش کرده است. این مثنوی بازگو کننده‌ی دلدادگی «نل» پادشاه «اجین» و «دمن» دختر «راجه بهیم سین» فرمانروای «بیدر» است. (داستان کوتاه نل و دمن)
  • نوروز و جمشید: نوروز و جمشید منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «محمدباقر رشحه اصفهانی» شاعر سده‌ی سیزدهم هجری قمری است. مثنوی نوروز و جمشید بر وزن «لیلی و مجنون» اثر «نظامی گنجوی» و در سال ۱۲۵۰ هجری قمری سروده شده است. این مثنوی روایت دلدادگی «نوروز» دختر بختیاری و «جمشید» پسر «وزیرخان ختا» است.
  • واله و سلطان: واله و سلطان یا «واله سلطان» منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «میر شمس‌الدین فقیر عباسی دهلوی» شناخته شده با نام «شمس‌الدین ناظم»، فقیه و شاعر سده‌ی دوازدهم هجری قمری است. «فقیر دهلوی» مثنوی راستین «واله سلطان» را در سال ۱۱۶۰ هجری قمری، بر پایه‌ی زندگانی دوست خویش «علی قلی خان واله‌ی داغستانی» و در عشق او به دخترعمویش «خدیجه سلطان» سروده است. «علی قلی خان داغستانی» متخلص به «واله» و شناخته شده با نام «شش‌انگشتی» از شاعران سده‌ی دوازدهم هجری قمری است. (داستان کوتاه واله و سلطان)
  • وامق و عذرا: وامق و عذرا منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «عنصری بلخی» شاعر سده‌های چهارم و پنجم هجری قمری است. اصل داستان یونانی است و جز نام عشاق، همه‌ی جاها و نام‌ها نیز یونانی است. با بررسی پاپیروس‌ها و سنگ‌نوشته‌های یونان باستان، پژوهشگرانی همچون «بو اوتاس» زبان‌شناس و ایران‌شناس سوئدی، داستان وامق و عذرا را با داستان «متیوخوس و پارتنوپ» برابر دانسته‌اند. از این مثنوی عنصری، ۲۶ اثر به فارسی و ترکی به نظم و نثر تقلید شده‌اند. برخی از سرایندگانی که برای سرودن وامق و عذرا از عنصری پیروی کرده‌اند، بر این پایه‌اند: قتیلی بخارایی، خواجه شعیب جوشقانی، صرفی کشمیری، حسینی شیرازی، صلحی خراسانی و میرزا محمد صادق نامی اصفهانی. (داستان کوتاه وامق و عذرا)
  • ورقه و گلشاه: ورقه و گلشاه از کهن‌ترین منظومه‌های زبان فارسی و سروده‌ی «عیوقی» شاعر سده‌های چهارم و پنجم هجری قمری است. «عیوقی» داستان عاشقانه‌ی وَرقه و گُلشاه را از داستان‌های عربی برگرفته و سرچشمه‌ی آن را با سرچشمه‌ی عربی داستان «لیلی و مجنون» اثر «نظامی گنجوی» یکی دانسته‌اند. همچنین داستان ورقه و گلشاه با داستان عاشقانه و کهن سده‌ی چهارم با نام «عروه و عفرا» همانندی و نزدیکی دارد. بر پایه‌ی نوشته‌ی خود «عیوقی»، داستان اثر بر پایه‌ی داستان «عروه و عفرا» سروده شده است. منظومه‌ی ورقه و گلشاه داستان دلدادگی پسر عمو و دختر عمویی به‌نام‌های «ورقه» پسر «همام» و «گلشاه» دختر «هلال» از قبیله‌ی «بنی شیبه» است. (داستان کوتاه ورقه و گلشاه)
  • ویس و رامین: ویس و رامین منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «فخرالدین اسعد گرگانی» شاعر سده‌ی پنجم هجری قمری است. این منظومه‌ی غنایی، بازمانده‌ی یک داستان کهن و عاشقانه‌ی ایرانی وابسته به دوره‌ی «اشکانیان» است. اصل این داستان به زبان «پهلوی» نوشته شده است و چون برای بیشتر مردم خواندن آن دشوار بود، «خواجه عمید ابوالفتح مظفر بن محمد نیشابوری» حاکم اصفهان از «فخرالدین اسعد گرگانی» خواست تا این داستان را به فارسی روان برگرداند. این مثنوی روایت دلدادگی «ویس» دختر «شهرو» و «رامین» برادر پادشاه «مرو» است. (داستان کوتاه ویس و رامین)
  • هانی و شیخ مرید: هانی و شیخ مرید یا «هانی و شی مرید» از داستان‌های عاشقانه، کهن و ماندگار بلوچی‌ست. این داستان بازگو کننده‌ی دلدادگی «هانی» دختر «مَندو» و «شیخ مرید» پسر «شیخ مبارک» است. (داستان کوتاه هانی و شیخ مرید)
  • هرمزآفرین و بهروز: -
  • همای و گل‌کامکار: همای و گل‌کامکار یا «همای‌نامه» منظومه‌ای حماسی و عاشقانه است. سراینده‌ی مثنوی «همای‌نامه» ناشناخته است؛ اگرچه گمان می‌رود که در سده‌ی ششم یا هفتم هجری قمری سروده شده باشد. این مثنوی بازگو کننده‌ی دلدادگی پسری به‌نام «همای» از مصر و «گل‌کامکار» دختر شهریار شام است. (چکیده‌ی داستان: شهریاری بیست ساله به‌نام همای از مصر، سرزمین‌های روم، توران، هندوستان، چین و ایران را زیر پای می‌گذارد تا همسری برای خود بیابد. او سرانجام در سرزمین شام و در شهر دمشق با دختر زیبای شهریار شام که گل‌کامکار نام داشت و دختری پارسا بود، روبه‌رو می‌شود. گل‌کامکار در دژی دور از پدر ساکن شده و فقط هفته‌ای یک بار به بام دژ می‌آید. پدرش، همای را برای دختر مناسب می‌داند، ولی گل‌کامکار علاقه‌ای به مردان ندارد. هنگامی که همای به شکار می‌رود و از فرط تشنگی به دژ می‌رسد، اسبش شیهه می‌کشد. گل‌کامکار به بام می‌آید و با دیدن همای عاشقش می‌شود. در دژ را می‌گشاید و او را به دژ دعوت می‌کند. دایه را هم می‌فرستد تا همای را به دژ بیاورد. گل‌کامکار که از مردان گریزان بود، سرانجام دل به مهر همای می‌بندد.)
  • همای و همایون: همای و همایون منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «خواجوی کرمانی» شاعر سده‌ی هشتم هجری قمری است. منظومه‌ی همای و همایون از تعدادی داستان تودرتوی کوتاه فراهم آمده و «خواجوی کرمانی» آن را در سال ۷۳۲ هجری قمری به پایان رسانیده است. این مثنوی بازگو کننده‌ی عشق آتشین «همای» پسر «منوشنگ» و شاهزاده‌ی شام، به «همایون» دختر «فغفور» چین است. (داستان کوتاه همای و همایون)
  • همایون و لعل‌پرور: همایون و لعل‌پرور یا «مودت‌نامه» منظومه‌ای عاشقانه سروده‌ی «میر محمد اسماعیل ابجدی» شاعر پارسی‌گو و اردوسرای هندی سده‌ی ۱۲ هجری قمری است. «ابجدی» این منظومه را در پاسخ به «خسرو و شیرین» اثر «نظامی گنجوی» و در ۷۶ سالگی سروده است. این مثنوی روایت دلدادگی «همایون» شاه خوزستان و «لعل‌پرور» دختر پادشاه بدخشان است.
  • همایون‌فال و گل‌اندام: -
  • هنس و جواهر: -
  • یوسف و زلیخا: یوسف و زلیخا مثنوی پنجم از کتاب «هفت اورنگ» سروده‌ی «عبدالرحمن جامی» حکیم و شاعر ایرانی سده‌ی نهم هجری قمری است. اصل این داستان به زبان «عبری» است، ولی با ناهمسانی‌هایی در «قرآن کریم» نیز آمده و «احسن القصص» نام گرفته است. «جامی» برای سرودن داستان یوسف و زلیخا، از روایات «تورات» در «سفر پیدایش» و «قرآن کریم» بهره برده است. تاریخ تدوین و نگارش این منظومه از کتاب «هفت اورنگ» به سال ۸۸۸ هجری قمری باز می‌گردد. تاکنون از داستان یوسف و زلیخا، نزدیک به ۹۰ منظومه به زبان‌های گوناگون پدید آمده است، هرچند این منظومه‌ها با اصل داستان ناهمسانی‌هایی دارند. (داستان کوتاه یوسف و زلیخا)

 

نگاره: رضا فتاحی
گردآوری: فرتورچین

۵
از ۵
۳ مشارکت کننده