داستان کوتاه عاقبت یک دزد نمک‌شناس

داستان کوتاه عاقبت یک دزد نمک‌شناس
او دزدى ماهر بود و با چند نفر از دوستانش باند سرقت تشکیل داده بودند. روزى باهم نشسته بودند و گپ می‌زدند. در حین صحبت‌های‌شان گفتند: چرا ما همیشه با فقرا و آدم‌هایى معمولى سر و کار داریم و قوت لایموت آن‌ها را از چنگ‌شان بیرون می‌آوریم.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه ناصرالدین شاه در سفر فرنگ

داستان کوتاه ناصرالدین شاه در سفر فرنگ
نقل است که ناصرالدین شاه وقتی به اولین سفر اروپایی خود رفت، در کاخ ورسای و توسط پادشاه فرانسه از او پذیرایی شد. بعد از مراسم شام، اعلی‌حضرت سلطان صاحبقران به قضای حاجتش نیاز افتاد.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه آرتور پادشاه

داستان کوتاه آرتور پادشاه
پادشاه اسپانیا که فوت کرد، پسر بزرگش «آرتور» که ولیعهد بود، به پادشاهی انتخاب شد و چند روز پس از خاکسپاری پادشاه ظالم، مراسم تاج‌گذاری شاه جدید برگزار گردید. سپس بنابر سنت قدیمی دربار، مراسم تقدیم هدیه به پادشاه شروع شد.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه کاسه‌ی آش و یک وجب روغن

داستان کوتاه کاسه‌ی آش و یک وجب روغن
ناصرالدین شاه سالی یک بار آش نذری می‌پخت و خودش در مراسم پختن آش حضور می‌یافت تا ثواب ببرد. رجال مملکت هم برای تهیه‌ی آش جمع می‌شدند و هر یک کاری انجام می‌دادند.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه دکتر مصدق و دادگاه لاهه

داستان کوتاه دکتر مصدق و دادگاه لاهه
دادگاه لاهه برای رسیدگی به ماجرای ملی شدن صنعت نفت تشکیل شد. دکتر مصدق با هیات همراه زودتر از موقع به محل رفت. در حالی که پیشاپیش جای نشستن همه‌ی شرکت‌کنندگان تعیین شده بود...
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه ابومسلم خراسانی و جوان باهوش

داستان کوتاه ابومسلم خراسانی و جوان باهوش
شاگرد معمار، جوانی بسیار باهوش اما عجول بود. گاهی تا گوشی برای شنیدن می‌یافت شروع می‌کرد تعریف نمودن از توانایی‌های خویش در معماری و در نهایت می‌نالید از این که کسی قدر او را نمی‌داند و حقوقش پایین است.
دنباله‌ی نوشته