داستان کوتاه قوطی خالی

داستان کوتاه قوطی خالی
در یک شرکت بزرگ ژاپنی که تولید وسایل آرایشی را برعهده داشت، یک مورد تحقیقاتی به یاد ماندنی اتفاق افتاد. شکایتی از سوی یکی از مشتریان به کمپانی رسید. او اظهار داشته بود که هنگام خرید یک بسته‌ی صابون متوجه شده بود که آن قوطی خالی است.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه همیشه یک راه حل وجود دارد

داستان کوتاه همیشه یک راه حل وجود دارد
روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می‌کرد که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود پس می‌داد. کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی‌ها آرزوی ازدواج با او را داشتند.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه درخت مشکلات

داستان کوتاه درخت مشکلات
نجار، یک روز کاری دیگر را هم به پایان برد. آخر هفته بود و تصمیم گرفت دوستی را برای صرف نوشیدنی به خانه‌اش دعوت کند. موقعی که نجار و دوستش به خانه رسیدند، قبل از ورود، نجار چند دقیقه در سکوت جلو درختی در باغچه ایستاد.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه انتخاب نخست وزیر

داستان کوتاه انتخاب نخست وزیر
پادشاهی می‌خواست نخست‌وزیرش را انتخاب کند. چهار اندیشمند بزرگ کشور فراخوانده شدند. آنان را در اتاقی قرار دادند و پادشاه به آنان گفت که: «در اتاق به روی شما بسته خواهد شد و قفل اتاق، قفلی معمولی نیست و با یک جدول ریاضی باز خواهد شد.»
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه ابومسلم خراسانی و جوان باهوش

داستان کوتاه ابومسلم خراسانی و جوان باهوش
شاگرد معمار، جوانی بسیار باهوش اما عجول بود. گاهی تا گوشی برای شنیدن می‌یافت شروع می‌کرد تعریف نمودن از توانایی‌های خویش در معماری و در نهایت می‌نالید از این که کسی قدر او را نمی‌داند و حقوقش پایین است.
دنباله‌ی نوشته

داستان کوتاه درسی بزرگ از ادیسون

داستان کوتاه درسی بزرگ از ادیسون
ادیسون در سنین پیری پس از کشف لامپ، یکی از ثروتمندان آمریکا به‌شمار می‌رفت و درآمد سرشارش را تمام و کمال در آزمایشگاه مجهزش که ساختمان بزرگی بود هزینه می‌کرد، این آزمایشگاه، بزرگ‌ترین عشق پیرمرد بود.
دنباله‌ی نوشته