داستان کوتاه چقدر شايسته‌ايم

داستان کوتاه چقدر شايسته‌ايم

پسر کوچکی وارد داروخانه شد. کارتن جوش شیرین کوچکی را به سمت تلفن هل داد و روی آن رفت تا دستش به دکمه‌های تلفن برسد و شروع به گرفتن شماره‌ای هفت رقمی کرد. مسئول داروخانه متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش داد.
پسرک پرسید: خانم می‌توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن‌ها را به من بسپارید؟
زن پاسخ داد: کسی هست که این کار را برایم انجام می‌دهد.
پسرک گفت: خانم من این کار را نصف قیمتی که او می‌گیرد انجام خواهم داد.
زن در جوابش گفت: که از کار این فرد کاملا راضی است.
پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد: خانم من پیاده‌رو و جاده‌ی جلوی خانه را هم برای‌تان جارو می‌کنم، در این صورت شما در یکشنبه زیباترین چمن را در کل شهر خواهید داشت.
مجددا زن پاسخش منفی بود. پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت گوشی را گذاشت. مسئول داروخانه که به صحبت‌های او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: پسر... از رفتارت خوشم میاد. به‌خاطر این‌که روحیه‌ی خاص و خوبی داری. دوست دارم کاری بهت بدم.
پسر جواب داد: نه ممنون. من فقط داشتم عملکردم رو می‌سنجیدم، من همون کسی هستم که برای این خانوم کار می‌کنه.

 

نگاره: Nazlisart (vectorstock.com)
گردآوری: فرتورچین

۵
از ۵
۶ مشارکت کننده