نام‌نامه: نام‌های دخترانه - حرف د

نام‌نامه: نام‌های دخترانه - حرف د

در این بخش از سایت فرتورچین، برگزیده‌ای از بهترین و زیباترین نام‌های دخترانه با «حرف د» گردآوری شده است.
نام - زبان - لاتین‌نویسی - معنی
دادلی - ترکی - dādli - شیرین و نمکین
دالیا - فارسی - dāliyā - گونه‌ای از گل کوکب
داماسپیا - فارسی - dāmāspiyā - نام همسر اردشیر پادشاه هخامنشی
دامینه - فارسی - dāmine - جاری و روان، همچنین به معنای دانش و دانایی نیز آمده است.
دانیا - هندی - dāniyā - گشنیز، گونه‌ای سبزی خوردنی از تیره‌ی چتریان
دایانا - فارسی - dāyānā - زیبا و گران‌مایه مانند زر سرخ، همچنین نام دیگر آناهیتا الهه‌ی آب
دُراَفشان - فارسی - dorafšān - آن‌که مروارید می‌افشاند، بخشنده، دارای فصاحت و زیبایی، باران‌ریز
دُربانو - عربی، فارسی - dorbānu - در (عربی، مروارید) + بانو (فارسی)، مروارید بانوان
دُرُخشا - فارسی - doroxšā - درخشان، تابنده
دِرَخشان - فارسی - de(a)raxšān - روشن و تابان، درخشنده، جالب توجه و چشم‌گیر
دِرَخشَنده - فارسی - de(a)raxšande - دارای درخشش، روشن و تابان
دُردانه - عربی، فارسی - dordāne - در (عربی) + دانه (فارسی)، بسیار دوست‌داشتنی
دُرسا - عربی، فارسی - dorsā - در (عربی) + سا (فارسی)، مانند مروارید
دُرسَتی - فارسی - dorsa(e)ti - نام دختر انوشیروان پادشاه ساسانی
دُرفِشان - فارسی - dorfa(e)šān - درخشان و روشن
دُرنا - ترکی - dornā - پرنده‌ای بزرگ و وحشی با پاهای بلند و گردن دراز، نام یکی از صورت‌های فلکی
دُرناز - عربی، فارسی - dornāz - در (عربی، مروارید) + ناز (فارسی، زیبا)، دارای ناز و عشوه‌ی دلنشین و پُربها
دَریا - فارسی - daryā - توده‌ی بسیار بزرگی از آب شور که بخش گسترده‌ای از زمین را در بر گرفته و کوچک‌تر از اقیانوس است.
دَریادُخت - فارسی - daryādoxt - دریا + دخت (دختر)، دختر دریایی
دُرین - فارسی - dorrin - در (مروارید) + پسوند شباهت، مانند در و گوهر
دِل‌آرا - فارسی - delārā - موجب آرامش و شادی دیگران، معشوق، از شخصیت‌های شاهنامه، نام مادر روشنک همسر داراب در زمان اسکندر مقدونی
دِل‌آرام - فارسی - delārām - موجب آرامش و آسایش خاطر، معشوق
دِل‌آسا - فارسی - delāsā - موجب تسکین و آسایش دل
دِل‌آویز - فارسی - delāviz - زیبا، دلنشین، محبوب
دِلارا - فارسی - delārā - آراینده‌ی دل، باعث نشاط
دِلارام - فارسی - delārām - آراینده‌ی دل، باعث نشاط
دِل‌اَفروز - فارسی - delafruz - موجب شادی و خوشی دل، شاد و خرم، محبوب و معشوق
دِل‌اَنگیز - فارسی - delangiz - پسندیده، خوب و زیبا
دِلبان - فارسی - delbān - محافظ و نگهدارنده‌ی دل
دِلبَر - فارسی - delbar - زیبا، جذاب، معشوق
دِلبَند - فارسی - delband - عزیز و دوست داشتنی، معشوق
دِلپَذیر - فارسی - delpazir - مطبوع، پسندیده
دِلدار - فارسی - deldār - معشوق، محبوب، شجاع، مهربان
دِلرُبا - فارسی - delrobā - زیبا، جذاب، معشوق، محبوب، نام گونه‌ای عتیق که دارای دانه‌های ریز براق است.
دِلسِتان - فارسی - delsetān - دلربا، معشوق
دِلشاد - فارسی - delšād - خوشحال، شاد
دِلفُروز - فارسی - delforuz - موجب شادی دل، زیبا و پسندیده
دِلکَش - فارسی - delkaš - جذاب، خوب و زیبا، نام یکی از گوشه‌های موسیقی ایرانی
دِلگُشا - فارسی - delgošā - خوش منظره، با صفا، شادی‌بخش، فرح‌بخش، نام باغی زیبا در شیراز
دِلناز - فارسی - delnāz - موجب فخر و مباهات دل، زیبا، مطبوع
دِلنَواز - فارسی - delnavāz - آرامش‌بخش، مهربان و دلسوز، معشوق، نام یکی از گوشه‌های موسیقی ایرانی
دِلنیا - کردی - delniyā - مطمئن، آسوده‌خاطر
دَلیله - عبری - dalile - معشوقه، نام زنی که سبب گرفتار شدن شمشون شد.
دَلیله - عربی - dalile - راهنما، هدایت‌کننده
دِنا - فارسی - denā - نام قله‌ای از رشته‌کوه‌های زاگرس در استان فارس
دُنیا - عربی - donyā - جهان، کیهان، گیتی
دِنیز - ترکی - deniz - دریا
دیانا - فرنگی - diyānā - نیکی‌رسان، نیکویی‌بخش، در اساطیر رومی الهه‌ی ماه، جنگل‌ها، حیوانات، و زنان هنگام وضع حمل، دیانا در معبدش در رم به عنوان الهه‌ی باکره مورد احترام بود، او مطابق آرتمیس در اساطیر یونانی است.
دیبا - فارسی - dibā - گونه‌ای پارچه‌ی ابریشمی بیشتر رنگین
دیلان - کردی - dilān - گونه‌ای رقص کردی، رقص گروهی
دینا - فارسی - dinā - داور، داوری، در اوستایی به معنی دین
دینه - عبری - dina - انتقام یافته، نام دختر حضرت یعقوب و خواهر حضرت یوسف

 

گردآوری: فرتورچین

۵
از ۵
۲۰ مشارکت کننده