نام‌نامه: نام‌های دخترانه - حرف ت

نام‌نامه: نام‌های دخترانه - حرف ت

در این بخش از سایت فرتورچین، برگزیده‌ای از بهترین و زیباترین نام‌های دخترانه با «حرف ت» گردآوری شده است.
نام - زبان - لاتین‌نویسی - معنی
تئودورا - فرنگی - teodorā - مؤنث تئودور، نام ملکه‌ی بیزانس و همسر ژوستینین یکم در سده‌ی پنجم میلادی
تابان - فارسی - tābān - دارای نور و روشنی، درخشان
تابان‌چِهر - فارسی - tābānčehr - آن‌که چهره‌ای روشن و درخشان دارد.
تابان‌دُخت - فارسی - tābāndoxt - تابان (درخشان) + دخت (دختر)، دختر درخشان
تابان‌رُخ - فارسی - tābānrox - تابان‌چهر
تابان‌گُل - فارسی - tābāngol - تابان (درخشان) + گل، گل درخشان
تابان‌مِهر - فارسی - tābānmehr - خورشید تابان، خورشید درخشان
تابناک - فارسی - tābnāk - جذاب، روشن و درخشنده
تابَنده - فارسی - tābande - صفت فاعلی از تابیدن، آن‌چه می‌تابد و نور افشانی می‌کند، درخشان
تابیتا - عبری - tābitā - آهو، نام بانویی از شاگردان حضرت عیسی
تاج‌الزَمان - فارسی، عربی - tājozzamān - آن‌که چون تاجی بر سر زمانه‌ی خود است.
تاج‌المُلک - فارسی، عربی - tājolmolm - افسر پادشاهی، تاج پادشاهی
تاج‌المُلوک - فارسی، عربی - jājolmoluk - افسر پادشاهان، تاج شاهان، گیاهی زینتی از خانواده‌ی آلاله با گل‌های زیبای واژگون
تاج‌بی‌بی - فارسی، ترکی - tājbibi - ملکه، شاهزاده‌بانو
تاج‌خاتون - فارسی - tājxātun - ملکه، شاهزاده‌بانو، سرآمد بانوان
تاج‌گُل - فارسی - tājgol - آن‌که چون تاجی بر سر گل‌ها است، زیبا
تاج‌ماه - فارسی - tājmāh - آن‌که چون تاجی بر سر ماه است، بسیار زیبا
تاج‌مِهر - فارسی - tājmehr - آن‌که چون تاجی بر سر خورشید است، یا دسته گلی به شکل تاج، بسیار زیبا
تارا - فارسی - tārā - ستاره، کوکب، مردمک چشم
تارادُخت - فارسی - tārādoxt - تارا (ستاره) + دخت (دختر)، دختر ستاره، دختری درخشنده همچون ستاره
تارلا - ترکی - tārlā - کشتزار
تارمیتا - آشوری - tārmitā - بنیان، اساس
تاژ - فارسی - tāž - سایبان، ستاره، لطیف و نازک
تافته - فارسی - tāfte - گونه‌ای پارچه‌ی ابریشمی
تاکانه - کردی - tākāne - یگانه
تامارا - عبری - tāmārā - درخت خرما، نام عروس یهودا چهارمین پسر حضرت یعقوب
تامیلا - ترکی - tāmilā - بخشنده
تامیلا - عربی - tāmilā - امیدوارانه، در برخی منابع به معنی بخشنده
تامیما - آشوری - tāmimā - منزه، پاک
تانسو - ترکی - tānsu - زلالی چشمه، شبنم صبحگاهی، پاکی، زیبایی
تانیا - خراسانی - tāniyā - توانستن
تانیا - فرنگی - tāniyā - ملکه‌ی مهربان
تانیا - کردی - tāniyā - تالار، تهنیا، دختر تنها
تایسِز - ترکی - tāysez - بیتا، تک
تایماز - ترکی - tāymāz - بی‌نظیر، بی‌همتا
تَبَرُک - عربی - tabarrok - مبارک بودن، مبارکی، خجستگی
تَبَسُم - عربی - tabassom - خنده‌ی بدون صدا، لبخند
تُحفه - عربی - tohfe - هدیه، شخص یا چیز بسیار ارزشمند
تُحفه‌گُل - فارسی، عربی - tohfegol - تحفه (عربی) + گل (فارسی)، گل ارزشمند
تَذَرو - فارسی - tazarv - قرقاول
تَرانه - فارسی - tarāne - سخن بیشتر موزون که با موسیقی خوانده می‌شود، آواز
تَرکان - ترکی - tarkān - در زمان پادشاهی مغول، نامی ویژه‌ی زنان اشراف، نام مادر سلطان محمد خوارزمشاه
تَرگُل - فارسی - targol - گل تازه و شاداب
تَرلان - ترکی - tarlān - پرنده‌ای از خانواده‌ی باز شکاری، نام گونه‌ای اسب است.
تِرمه - فارسی - terme - گونه‌ای پارچه با نقش‌های بته جقه یا اسلیمی
تُرَنج - فارسی - tora(o)nj - بالنگ، میوه‌ای از خانواده‌ی مرکبات که از مرکبات دیگر درشت‌تر است.
تَرَنُم - عربی - tarannom - زمزمه کردن یک نغمه، آواز
تَرنیان - فارسی - tarniyān - سبدی که از شاخه‌های بید می‌بافند.
تَروَند - فارسی - tarvand - میوه‌ی تازه رسیده، نوبر
تَسنیم - عربی - tasnim - نام چشمه‌ای در بهشت، در لغت به معنای بزرگ شدن کوهان شتر و نیز بزرگ و مهتر گردیدن است.
تَکتَم - عربی - taktam - نام چاه زمزم، نام مادر امام رضا، پنهان‌کاری بسیار، بیشتر در امور مربوط به بانوان به‌کار برده می‌شود.
تِلِکا - مازندرانی - telekā - گلابی وحشی جنگلی
تِلما - عربی - telmā - گندمگون
تِلناز - ترکی - telnāz - موی زیبا
تِلی - ترکی - telli - موهای پُرپشت و بلند، دختری که گیسوی بلند و زیبا دارد.
تَمَنا - عربی - tamannā - آرزو، خواستن چیزی همراه با تواضع و فروتنی، دختری که وقارش همه را در مقابلش به فروتنی می‌کشاند.
تَندیس - فارسی - tandis - مجسمه، بت، تمثال، زیباروی
تَنَسگُل - فارسی - tanasgol - نام میوه‌ای در استان خراسان، نام دختر اخوان ثالث شاعر نامدار معاصر
تَوار - کردی - tavār - پرنده، گونه‌ای ریسمان
توتیا - هندی - yutiyā - جانوری دریایی با بدنی مدور که در بستر دریا زندگی می‌کند، گردی که از آن به عنوان سرمه استفاده می‌کنند.
توراکینا - مغولی - torākinā - نام همسر اکتای قاآن مغول
توران - اوستایی، پهلوی - turān - نام سرزمینی منسوب به تور پسر فریدون پادشاه پیشدادی که در آن سوی رود جیحون یعنی ماوراء النهر جای داشته و از سوی شرق تا دریاچه‌ی آرال امتداد داشته است.
توران‌دُخت - فارسی - turāndoxt - توران (نام سرزمینی) + دخت (دختر)، دختر تورانی، نام دختر خسرو پرویز
توسا - فارسی - tusā - توسکا، درختی بلند و جنگلی که در مناطق مرطوب و کنار آب‌ها می‌روید.
توسکا - فارسی - tuskā - توسا
توکا - فارسی - tukā - پرنده‌ای از خانواده‌ی گنجشک با منقاری باریک و تنی رنگارنگ
تَهانی - عربی - tahāni - (در گذشته) تهنیت گفتن به یکدیگر
تَهمینه - فارسی - tahmine - نیرومند، دلیر، از شخصیت‌های شاهنامه، نام دختر شاه سمنگان، همسر رستم پهلوان شاهنامه و مادر سهراب
تیام - لری - tiyām - چشمانم، عزیز و گرامی
تیبا - فارسی - tibā - عشوه، فریب، بازیگوشی
تی‌تی - گیلکی - titi - شکوفه
تی‌تی‌سا - گیلکی - titisā - تیتی (شکوفه) + سا (مانند)، مانند شکوفه، کنایه از زیبایی و طراوت
تی‌تی‌گُل - گیلکی - titigol - تی‌تی (شکوفه) + گل، شکوفه‌ی گل
تی‌تی‌نار - گیلکی - titinār - شکوفه‌ی انار
تیراژه - فارسی - tirāže - رنگین‌کمان
تیسا - مازندرانی - tisā - خالص
تینا - فارسی - tinā - ناز و کرشمه
تیناب - فارسی - tināb - آن‌چه در خواب دیده می‌شود، رؤیا
تینوش - گیلکی - tinuš - نوش تو، گوارای وجود
تیهو - فارسی - tihu - پرنده‌ای مانند کبک ولی کوچک‌تر از آن

 

گردآوری: فرتورچین

۵
از ۵
۲۳ مشارکت کننده