داستان کوتاه کوپک‌های هدیه

داستان کوتاه کوپک‌های هدیه

پیرمرد ثروتمندی در بستر مرگ بود. تمام زندگی او بر محور پول چرخیده بود و حالا که عمرش به پایان می‌رسید با خود فکر کرد، بد نیست در آن دنیا چند روبل (روبل واحد پول روسیه) در دست داشته باشد. بنابراین از پسران خود خواست که یک کیسه روبل در تابوتش قرار دهند. فرزندانش هم این درخواست او را برآورده کردند.
وقتی به آن دنیا رسید، میزی بزرگ دید که انواع نوشیدنی‌ها و خوردنی‌ها مانند کوپه‌ی درجه‌ی یک قطار روی آن چیده شده بود. با خوشحالی به کیسه‌ی پول خود نگاه کرد و به میز نزدیک شد. هر چیز که در آن‌جا بود،‌ فقط یک کوپک (پول خرد روسیه) قیمت داشت. از رولت خوشمزه تا ماهی‌های ساردین تازه و نوشیدنی‌های متنوع...!
مرد با خود فکر کرد: چه ارزان. این‌جا همه چیز بسیار ارزان است. بعد می‌خواست یک بشقاب پر از غذاهای عالی سفارش دهد. هنگامی که مرد پشت پیشخوان از او پرسید آیا پول دارد، یک سکه‌ی پنج روبلی را بالا گرفت. ولی مرد با ترش‌رویی گفت: متاسفم! ما در این‌جا فقط کوپک قبول می‌کنیم!
همان طور که می‌توان پیش‌بینی کرد،‌ مرد ثروتمند در این بین بسیار گرسنه و تشنه شده بود، پس به خواب پسرانش رفت و به آن‌ها دستور داد جای روبل، مقدار کوپک در گور او قرار دهند. همین اتفاق هم افتاد و مرد با خوشحالی به سوی پیشخوان رفت، اما وقتی می‌خواست یک مشت کوپک به فروشنده بدهد، وی خندان و در عین حال با قاطعیت گفت: این‌طور که متوجه می‌شوم، شما آن پایین چیز زیادی یاد نگرفته‌اید. ما در این‌جا کوپک‌هایی را قبول نمی‌کنیم که درآمد شما بوده است، بلکه فقط کوپک‌هایی را می‌پذیریم که شما هدیه کرده‌اید.

 

لئو تولستوی
نگاره: Oksanalysk (freepik.com)
گردآوری: فرتورچین

۵
از ۵
۵ مشارکت کننده