نام‌نامه: نام‌های پسرانه - حرف ر

نام‌نامه: نام‌های پسرانه - حرف ر

در این بخش از سایت فرتورچین، برگزیده‌ای از بهترین و زیباترین نام‌های پسرانه با «حرف ر» گردآوری شده است.
نام - زبان - لاتین‌نویسی - معنی
رَئوف - عربی - rauf - بسیار مهربان، از نام‌های خداوند مهربان
رِئووِن - عربی - reoven - نام پسر ارشد حضرت یعقوب
رابِرت - فرنگی - rābert - برنده‌ی نهایی، پیروز
رابونا - آشوری - rābonā - بزرگتر
رابیلا - آشوری - rābilā - مبارک
راتا - اوستایی - rātā - جوانمردی، بخشش، نام یکی از ایزدان ایران باستان
راحِل - عربی - rāhel - کوچ‌کننده
راحِم - عربی - rāhem - بخشنده و مهربان
راد - فارسی - rād - جوانمرد، بخشنده، سخاوتمند، خردمند
رادان - فارسی - rādān - راد (جوانمرد) + پسوند نسبت، آن‌که منسوب به جوانمردی است.
رادبرزین - فارسی rādbo(a)rzin - جوانمرد بلند بالا، از شخصیت‌های شاهنامه، نام فرمانروای زابلستان در زمان بهرام گور پادشاه ساسانی
رادعَلی - عربی - rādali - راد (فارسی) + علی (عربی)، علی جوانمرد
رادِف - عربی - rādef - پیرو
رادَک - فارسی - rādak - جوانمرد کوچک
رادمان - فارسی - rādmān - رادمنش، کریم، با سخاوت، از شخصیت‌های شاهنامه، نام یکی از سرداران خسرو پرویز پادشاه ساسانی
رادمِهر - فارسی - rādmehr - راد (بخشنده) + مهر (خورشید)، بخشنده همچون خورشید، بخشنده‌ی محبت، نام یکی از سرداران داریوش سوم پادشاه هخامنشی
رادوین - فارسی - rādvin - جوانمرد
رادهُرمُز - فارسی - rādhormoz - بخشیده‌ی خداوند، نام یکی از قضات روزگار ساسانی
رادین - فارسی - rādin - آزاد، آزاده، به مانند آزاده
رازان - کردی - rāzān - آراسته
رازاوه - کردی - rāzāve - آراسته شده
راژان - کردی - rāžān - خوابیدن، جنبیدن گهواره
راستا - فارسی - rāstā - راستی، جهت راست، امتداد
راستین - عربی - rāstin - در نهایت صداقت و درستی
راسِخ - عربی - rāsex - برقرار، استوار
راشِد - عربی - rāšed - آن‌که در راه راست است، دیندار
راشِن - عربی - rāšen - آرامنده، ثابت
راشین - کردی - rāšin - توشه
راغِب - عربی - rāqeb - مایل، خواهان
رافائِل - عبری - rāfāel - شکوهمند، از فرشتگان مقرب در دین یهود که نام او در تورات آمده است.
رافِع - عربی - rāre - رفع‌کننده، نابودکننده
رام - اوستایی - rām - مطیع، آرام، از شخصیت‌های شاهنامه، نام یکی از سرداران بهرام چوبین
راما - سانسکریت - rāmā - یکی از تجلیات وشنو در اساطیر هندی
رامان - فارسی - rāmān - نام وزیر کِی‌قباد پادشاه کیانی
رامبُد - فارسی - rāmbod - نگهبان و پاسدار آرامش، آرامش‌دهنده
رام‌بَرزین - فارسی - rāmbo(a)rzin - از شخصیت‌های شاهنامه، نام یکی از بزرگان و مشاوران درگاه خسرو پرویز پادشاه ساسانی
رامپور - فارسی - rāmpur - پسر فرمانبر
رامتین - فارسی - rāmtin - رامنین
رامسین - آشوری - rāmsin - خدای ماه
رامشاد - فارسی - rāmšād - رام (آرام یا مطیع) + شاد (خوشحال)، آرام و خرسند
رامناد - فارسی - rāmnād - فرمان‌بردار، فروتن، مکار
رامنین - فارسی - rāmnin - نام موسیقی‌دانی که سازنده‌ی چنگ بود و برخی او را با رامین عاشق ویس یکی می‌دانند.
رامی - فارسی - rāmi - رام + ی (پسوند نسبت)، منسوب به رام، دلنشین
رامیار - فارسی - rāmyār - رمه یار، چوپان، شبان
رامین - فارسی - rāmin - عاشق ویس در منظومه‌ی ویس و رامین
رایا - عبری - rāyā - آن‌که خداوند به او توجه دارد، نام مردی از بنی اسرائیل
رایان - اوستایی - rāyān - رای (فکر و اندیشه) + ان (پسوند فاعلی)، راهنما، اندیشمند، فکرکننده
رایبُد - فارسی - rāybod - رای (دانش و خرد) + بد (پسوند ملکیت)، دانشمند، حکیم، دانا
رایکا - گیلکی - rāykā - پسر، محبوب و معشوق
رایمون - گیلکی - rāymon - پسر باهوش
رایین - فارسی - rāyin - نام سردار اردشیر دوم پادشاه ساسانی
رَبیع - عربی - rabie - بهار، نام دو ماه از سال قمری
رَجا - عربی - rajā - امیدواری، امید
رَجَب - عربی - rajab - تعظیم کردن، نام ماه هفتم از سال قمری
رَجَب‌عَلی - عربی - rajabali - تعظیم‌کننده به امام علی
رَحمان - عربی - rahmān - مهربان، بخشاینده، از نام‌های خداوند
رَحمَت - عربی - rahmat - مهربانی، مهربانی ویژه‌ی خداوند
رَحمَت‌الله - عربی - rahmatollāh - بخشش خداوند
رَحیم - عربی - rahim - بسیار مهربان، از نام‌های خداوند
رَخشان - فارسی - ra(o)xšān - درخشان، فروزان، نامی یکی از سرداران داریوش سوم پادشاه هخامنشی
رَزاق - عربی - razzāq - روزی‌دهنده، از نام‌های خداوند
رِزق‌الله - عربی - rezqollāh - روزی‌ای که خداوند می‌دهد.
رَزمان - فارسی - razmān - رزمنده، نام یکی از سرداران دیلمیان
رَزین - عربی - razin - محکم، استوار، متین، باوقار
رَسا - فارسی - re(a)sā - ویژگی صدایی که به وضوح قابل شنیدن است، موزون و بلند، بلیغ
رَسام - عربی - rassām - رسم‌کننده، نقاش، طراح
رَستگار - فارسی - rast(e)gār - نجات یافته، رها شده
رُستَم - فارسی - rostam - رس (بالش، نمو) + تهم (دلیر، پهلوان)، قوی اندام، در زبان کهن ایرانی، نام پهلوان شاهنامه
رَسول - عربی - rasul - پیغمبر، قاصد، پیک
رَشاد - عربی - rašād - هدایت یافتن، رستگاری
رَشنَواد - فارسی - rašnavād - راستگو، از شخصیت‌های شاهنامه، سردار همای چهرزاد، منادی‌گر سپاه کسری
رَشید - عربی - rašid - هدایت شده، دارای قامت بلند و متناسب، شجاع و دلیر، از نام‌های خداوند
رَشیدالدین - عربی - rašidoddin - آن‌که در دفاع از دین دارای رشادت و شجاعت است.
رِضا - عربی - rezā - خشنودی، رضایت، خشنود، راضی، نام امام هشتم شیعیان
رَضی - عربی - razi - راضی و خشنود
رَضی‌الدین - عربی - razioddin - پسندیده‌ی دین
رَعد - عربی - raed - صدای حاصل از تخلیه‌ی الکتریکی میان دو قطعه ابر، تندر، نام سوره‌ای در قرآن کریم
رِفایا - عبری - refāyā - شفادهنده از سوی خدا، نام شخصی از نسل حضرت داوود، نام یکی از رؤسای بنی شمعون
رَفعَت - عربی - re(a)feat - ارتفاع، والایی، بزرگواری
رَفیع - عربی - rafie - مرتفع، بلند، ارزشمند، عالی
رَفیع‌الدین - عربی - rafieoddin - دارای مقام و مرتبه‌ی بلند در دین
رُکن‌الدین - عربی - roknoddin - پایه و اساس دین
رَمِضان - عربی - rama(e)zān - سنگ گرم و سوزان، نام ماه نهم از سال قمری، ماه روزه
روبِن - ارمنی - roben - روح بلند، روح پاک
روح‌الامین - عربی - ruholamin - نام دیگر جبرئیل
روح‌الدین - عربی - ruhoddin - روان دین، آن‌که روح دین است.
روح‌الله - عربی - ruhollāh - روح خداوند، لقب حضرت عیسی
رودین - فارسی - rudin - رود (فرزند به ویژه پسر) + ین (پسوند نسبت)، فرزند پسر
روزبِه - فارسی - ruzbeh - بهروز، خوشبخت، از شخصیت‌های شاهنامه، نام موبد بهرام گور پادشاه ساسانی، نام اصلی سلمان فارسی
روزبَهان - فارسی - ruzba(e)hān - نام عارف بزرگ سده‌ی ششم، ابونصر بقلی شیرازی معروف به شیخ شطاح
روزمِهر - فارسی - ruzmehr - خورشید روز، درخشان، نام سرداری ایرانی
روشاک - فارسی - rušāk - نام یکی از سرداران ایرانی در جنگ با اسکندر مقدونی
روما - آشوری - romā - آسمان
رونالد - فرنگی - ronāld - شایسته‌ی تحسین و آفرین
روهان - فارسی - rohān - روه (سیرت نیک) + پسوند نسبت، نیک سیرت و پارسا، زاهدان دین زرتشت را گویند.
رویین - فارسی - ruyin - سخت و محکم، پسر افراسیاب
رُهام - فارسی - rohām - از شخصیت‌های شاهنامه، نام پسر گودرز پهلوان ایرانی در زمان کِی‌کاووس پادشاه کیانی
رَهان - فارسی - rahān - رهنده، منجی، نام دو شخصیت در داستان سمک عیار، نام یکی از سرداران پارسی در جنگ‌های باختر
رَهی - فارسی - rahi - راهی، غلام، بنده، نام رهی معیری ترانه سرا و شاعر فقید معاصر
ریاض - عربی - riyāz - روضه‌ها، باغ‌ها
ریچارد - فرنگی - ričārd - پادشاه، حاکم، قدرتمند
ریو - فارسی - riv - نام پسر کِی‌کاووس که داماد طوس بود.
ریونیز - فارسی - rivniz - بی‌ریا، از شخصیت‌های شاهنامه، نام دلاوری ایرانی در زمان کِی‌خسرو پادشاه کیانی

 

گردآوری: فرتورچین

۵
از ۵
۲۲ مشارکت کننده