داستان کوتاه چتر کجاست

داستان کوتاه چتر کجاست

بعد از ده سال آموزش، زنو دریافت که دیگر می‌تواند به مرحله‌ی استاد ذِن ارتقا یابد. یک روز بارانی، به دیدار استاد نان-اینِ مشهور رفت. همین که وارد خانه‌ی او شد. نان-این پرسید: «چتر و کفش‌هایت را بیرون در گذاشتی؟»
زنو پاسخ داد: «البته هر کسی که آداب معاشرت بداند، همین کار را می‌کند. هر جا بروم همین کار را می‌کنم.»
- «پس بگو چترت را سمت راست کفش‌هایت گذاشتی یا سمت چپ؟»
- «استاد هیچ یادم نمی‌آید.»
- «ذن بودیسم، هنر هوشیاری کامل نسبت به هر کاری است که می‌کنیم. عدم توجه به جزئیات کوچک، می‌تواند زندگی یک انسان را کاملا نابود کند. پدری که دوان دوان از خانه بیرون می‌رود، هرگز نباید سوزنی را که در دسترس کودکش قرار دارد، از یاد ببرد. یک سامورایی که هر روز شمشیرش را بررسی نکند، موقعی که به آن احتیاج دارد، پی می‌برد که تیغه‌اش کند شده. جوانی که فراموش کند به معشوقش گل بدهد، سرانجام او را از دست می‌دهد.»
و زنو دریافت که هرچند فنون ذن را به خوبی آموخته، اما فراموش کرده این فنون را در زندگی روزمره به‌کار ببرد.

 

برگرفته از کتاب داستان‌هایی برای پدران، فرزندان و نوه‌ها، نوشته‌ی پائولو کوئیلو.
نگاره: Freepik (freepik.com)
گردآوری: فرتورچین

۵
از ۵
۲ مشارکت کننده