در این بخش از سایت فرتورچین، برگزیدهای از ضربالمثلهای فارسی با «حرف ر» را میخوانید. همچون راه باز است و جاده دراز. راه دزد زده تا چهل روز امن است. راه را به دزد بسپار و آسوده بخواب. رحمت به کفن دزد اولی.
در این بخش از سایت فرتورچین، برگزیدهای از ضربالمثلهای فارسی با «حرف ذ» را میخوانید. همچون ذات بد نیکو نگردد چون که بنیادش بد است. ذرع نکرده پاره کرده. ذره ذره جمع گردد، وانگهی دریا شود. (سعدی)
در این بخش از سایت فرتورچین، برگزیدهای از ضربالمثلهای فارسی با «حرف د» را میخوانید. همچون دادن به دیوانگی گرفتن به عاقلی. دارندگی است و برازندگی. دانا گوشت میخورد، نادان چغندر. در باغ سبز نشان دادن.
در این بخش از سایت فرتورچین، برگزیدهای از ضربالمثلهای فارسی با «حرف خ» را میخوانید. همچون خار شدن و در چشم کسی فرو رفتن. خاک کوچه برای باد سودا خوبه. خاموشی از کلام بیهوده به. خانهی گدا گوشت بار گذاشتن.
در این بخش از سایت فرتورچین، برگزیدهای از ضربالمثلهای فارسی با «حرف ح» را میخوانید. همچون حاجی حاجی مکه. حافظه ساعت زندگی است. حتی گنج پادشاه پایان مییابد. حرف بد تا آخر با آدمه. حرف حساب جواب ندارد.
در این بخش از سایت فرتورچین، برگزیدهای از ضربالمثلهای فارسی با «حرف چ» را میخوانید. همچون چاقو دستهی خودش را نمیبُرد. چاه کَن همیشه ته چاه است. چراغ ظلم تا صبح نمیسوزد. چشم بسته غیب میگوید.
در این بخش از سایت فرتورچین، برگزیدهای از ضربالمثلهای فارسی با «حرف ج» را میخوانید. همچون جا تر است و بچه نیست. جان به عزرائیل نمیدهد. جان به لب رسیدن. جای سوزن انداختن نیست. جنگ اول به از صلح آخر.
در این بخش از سایت فرتورچین، برگزیدهای از ضربالمثلهای فارسی با «حرف ث» را میخوانید. همچون ثبات، قدم از پیش میبرد. ثلث بدهیهایم را خرجم کنید. ثمر از درخت بید نباید جست. ثواب راه به خانهی صاحب خود میبرد.
در این بخش از سایت فرتورچین، برگزیدهای از ضربالمثلهای فارسی با «حرف ت» را میخوانید. همچون تا ابله در جهانه، مفلس در نمیمانه. تا به آب نزنی شناگر نمیشوی. تا تنور گرمه، نون و بچسبون. تا چشم بر هم زنی.
در این بخش از سایت فرتورچین، برگزیدهای از ضربالمثلهای فارسی با «حرف پ» را میخوانید. همچون پا در کفش کسی کردن. پا روی دم کسی گذاشتن. پاپوش درست کردن. پارسال دوست امسال آشنا. پته روی آب افتادن.