در این بخش از سایت فرتورچین، برگزیدهای از ضربالمثلهای فارسی با «حرف ش» را میخوانید.
شاگرد اتوکشم، سرد میارم حرفه، گرم میارم حرفه.
شال و کلاه کردن.
شانه خالی کردن.
شاه خانم میزاد، ماه خانم درد میکشه.
شاه میبخشد، اما وزیر راضی نمیشود.
شاه میبخشد، شیخ علیخان نمیبخشد.
شاهنامه آخرش خوش است.
شایعه نصف دروغ است.
شب دراز است و قلندر بیدار.
شب سمور گذشت و لب تنور گذشت.
شب عید است و یار از من چغندر پخته میخواهد - گمانش میرسد من گنج قارون زیر سر دارم.
شبهای چهارشنبه هم غش میکنه.
شپش توی جیبش سه قاب بازی میکنه.
شپش توی جیبش منیژه خانومه.
شتر اگر مرده هم باشد، پوستش بار خر است.
شتر با بارش گم میشود.
شتر با پیغام آب نمیخورد.
شتر بزرگه، زحمتش هم بزرگه.
شتر پیر، آواز دهل بسیار شنیده.
شتر پیر شد و شاشیدن نیاموخت.
شتر خوابیدهاش هم بلندتر از خر ایستاده است.
شتر در خواب بیند پنبه دانه - گهی لُپ لُپ خورد گه دانه دانه.
شتر دیدی ندیدی.
شتر را چه به علاقهبندی؟
شتر را گفتند: چرا شاشت از پسه؟ گفت: چه چیزم مثل همه کسه.
شتر را گفتند: چرا گردنت کجه؟ گفت: کجام راسته.
شتر را گفتند: چکارهای؟ گفت: علاقهبندم. گفتند: از دست و پنجهی نرم و نازکت پیداست.
شتر را گفتند: غمزه کن، زد پالیز را ویران کرد.
شتر را گم کرده، پی افسارش میگردد.
شتر سواری دولا دولا نمیشود.
شتر کجاش خوبه که لبش بده؟
شتر که نواله بخواهد، گردن را دراز می کنه.
شتر گاو پلنگ.
شتر مرد و حاجی خلاص.
شترها را نعل میکردند، کک هم پایش را بلند کرد.
شترمرغ را گفتند: بار بردار. گفت: من مرغم. گفتند: پرواز کن. گفت: من شترم.
شتری است که در خانهی همه میخوابد.
شراب مفت را قاضی هم میخوره.
شرط عاشقی نیست، با یک دل دو دلبر داشتن.
شریک اگر خوب بود، خدا هم شریک میگرفت.
شریک دزد و رفیق قافله.
شست پات توی چشمت نره.
شستم خبردار شد.
شش ماهه به دنیا آمده.
شعر چرا میگویی، که توی قافیهاش وا بمانی.
شغال بیشه مازندران را - نگیرد جز سگ مازندرانی.
شغال پوزهاش به انگور نمیرسید، گفت ترشه.
شغال ترسو انگور خوب نمیخورد.
شغال که از باغ قهر کند به منفعت باغبان است.
شغالی که مرغ میگیره، بیخ گوشش زرد است.
شکر نعمت نعمتت افزون کند - کفر نعمت از کفت بیرون کند.
شکرآب شدن.
شکست، اساس کامیابی و وسیلهای است برای نیل کامیابی.
شکم گرسنه دین و ایمان ندارد.
شکم گشنه، گوز فندقی.
شکمت گوشت نو بالا آورده.
شُل بدی سفت میخوری.
شل کن سفت کن در آوردن.
شلم شوربا.
شلوار نداره، بند شلوارش را میبنده.
شمر جلودارش نیست.
شمشیر از رو بستن.
شمشیر را غلاف کردن.
شمشیر همان شمشیره، بازو همان بازو نیست.
شمع و گل و پروانه و بلبل همه جمعند.
شنا بلد نیست زیرآبی هم میره.
شنا بلد نیست شیرجه هم میزنه.
شناختن هندوانه مشکل است.
شنونده باید بیش از گوینده عاقل و زیرک باشد.
شنونده باید عاقل باشد.
شنیدن کی بود مانند دیدن.
شنیدی که زن آبستن گل میخوره، اما نمیدونی چه گلی.
شورش را در آوردن.
شوهر برود کاروانسرا، نونش بیاد حرمسرا.
شوهر کردم وسمه کنم، نه که بشینم وصله کنم.
شوهرم شغال باشد، نونم در تغار باشد.
شهر فرنگه، از همه رنگه.
شیر بیدم و سر و اشکم کی دید - اینچنین شیری خدا خود نافرید. (مولوی)
شیرم را حرامت میکنم.
شیری یا روباه؟
شیرین بیا، شیرین برو.
شیله پیله نداشتن.
ضربالمثلهای فارسی: حرف ش
۵
از ۵
۱۱ مشارکت کننده