در زمان حملهی اعراب به ایران، «هرمزان» سردار ایرانی و حاکم خوزستان تسلیم نشد و به مبارزه در شهری دیگر ادامه داد.
در نهایت دستگیر شد و قبل از اینکه خلیفه او را بکشد، آب برای نوشیدن درخواست کرد، اما آن را ننوشید و در جواب خلیفه که پرسید پس چرا آب را نمینوشی؟
گفت: میترسم هنگام نوشیدن آب مرا بکشند.
خلیفه گفت تا این آب را ننوشی تو را نخواهم کشت، هرمزان بیدرنگ آب را روی زمین ریخت و اینگونه جان خود را خرید.
میگویند خلیفه بعد از دیدن این صحنه گفت: «به راستی که بخت از ایرانیان برگشته وگرنه غلبهی ما بر این ملت با عقل میسر نبود.»
فلسفهی آب ریختن پشت سر مسافر از اینجا آمده، یعنی زندگی دوباره به شخص داده میشود تا مسافر برود و سالم بماند.
۵
از ۵
۱۵ مشارکت کننده