موتور کشتی بزرگی خراب شد. مهندسان زیادی تلاش کردند تا مشکل را حل کنند اما هیچکدام موفق نشدند! سرانجام صاحبان کشتی تصمیم گرفتند مردی را که سالها تعمیرکار کشتی بود بیاورند. وی با جعبه ابزار بزرگی آمد و بلافاصله مشغول بررسی دقیق موتور کشتی شد.
دو نفر از صاحبان کشتی نیز مشغول تماشای کار او بودند. مرد از جعبه ابزارش آچار کوچکی بیرون آورد و با آن به آرامی ضربهای به قسمتی از موتور زد. بلافاصله موتور شروع به کار کرد و درست شد. یک هفته بعد صورتحسابی ده هزار دلاری از آن مرد دریافت کردند.
صاحب کشتی با عصبانیت فریاد زد: او واقعا هیچ کاری نکرد! ده هزار دلار برای چه میخواهد بگیرد؟ بنابر این از آن مرد خواستند ریز صورتحساب را برایشان ارسال کند. مرد تعمیرکار نیز صورتحساب را اینطور برایشان فرستاد:
- ضربه زدن با آچار: ۲ دلار
- تشخیص اینکه ضربه به کجا باید زده شود: ۹۹۹۸ دلار
نکته: تلاش کردن مهم است؛ اما دانستن اینکه کجای زندگی باید تلاش کرد، میتواند همه چیز را تغییر بدهد!
داستان کوتاه ضربهی ده هزار دلاری
۵
از ۵
۱۹ مشارکت کننده